با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

گزارش جلسات گروه

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۲۷ ب.ظ

بیستمین جلسه گروه در سال 95

با سلام

تاریخ و زمان جلسه: ساعت 10 تا 12 روز سه شنبه 09/ 06/ 1395،

مکان جلسه: گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان.

اعضای حاضر گروه: آقای دکتر نوروزی. همچنین خانم ها داوری، ساجده السادات و یاسمن زهرا رضوی زاده.

موضوعات مورد بحث: نکته تربیتی و بحث فلسفی کانت.

در قسمت اول دکتر نوروزی به تکمیل نکته تربیتی مطرح شده در جلسه قبل در رابطه با تفکر، پرداخت و در قسمت دوم نیز خانم ها داوری و رضوی زاده قسمت هایی از کتاب " فلسفه کانت، بیداری از خواب دگماتیسم" را ارائه دادند. و مجددا بحث تفکر و بحث کانت هر دو باز ماند تا در جلسات آینده تکمیل شود.

در ادامه بحث تفکر از شناخت و فراشناخت صحبت به میان آمد و عنوان شد که در این راستا بهتر است که ابتدا خود را مد نظر قرار دهیم و به عبارتی خودسنجی داشته باشیم، خود را نقد و ارزیابی کنیم. وقتی بتوان در ساحت اندیشه خود را ارزیابی کنیم می توانیم از نادرست ها فاصله بگیریم و عملمان را نیز تصحیح کنیم و وقتی سخنی می گوییم که درست و مطابق عمل باشد آن جاست که تأثیر مناسب را بر دیگران خواهیم گذاشت و می توانیم از بقیه توقع داشته باشیم. این بررسی انسان را به درک درستی از خود می رساند. اما متأسفانه ما خود را رها کردیم و فقط تمام موضعمان رو به بقیه است. انسان باید تمام کارهایش را بررسی کند و خطاهایش را بشناسد و درصدد رفع آن باشد.

این بحث همچنان ادامه دارد...

در بحث کانت، در جلسه قبل نام برخی از فیلسوفانی که کانت را متأثر کرده بودند برده شد که تا کنون به بررسی اجمالی سه تن از آن ها پرداختیم. بیکن و دکارت و اسپینوزا، سه فیلسوف یاد شده هستند که البته در مباحث گذشته به طور مفصل تری ارائه شدند. در اینجا به طور گذرا به برخی از اندیشه های آن ها اشاره می شود. بیکن در پی این است که منطقی نو بسازد. او می گوید: انتظار بیهوده ای است اگر بخواهیم با پیوند زدن چیزهای نو به چیزهای کهنه، علم را پیشرفت دهیم. ما باید کار خود را از بنیادها آغاز کنیم و گرنه همواره در دایره ای به دور خود خواهیم چرخید بی آن که پیشرفت چندانی داشته باشیم. او از بت های چهارگانه قبیله، غار، بازار و نمایش صحبت می کند و آن ها را مانعی در برابر درست اندیشیدن می داند. او راه نجات از گمراهی های اندیشه را، رو کردن به پیشامدهای واقعی می داند.

دکارت، پدر فلسفه نو است. او در جستجوی حقیقت است نه معلومات. او بر آن شد تا به نوسازی بنیادی علم ها به وسیله روش تازه ای به نمونه ریاضیات بپردازد. او در میان علوم، ریاضی را مطمئن تر یافت. دوره زندگی او در سه دوران قابل تقسیم است: 1. دوره دانش آموزی، 2. دوره جهان گردی و کوشش در گردآوری دانستنی های گوناگون و مطالعه در کتاب جهان، و 3. دوره ای که دکارت بر آن می شود تا دانستنی های گوناگون و پراکنده خود را در یک سیستم اندیشه منظم کند. و یا دقیق تر آن را از نو بسازد. او به دنبال اندیشه های روشن و متمایز است و همه دانستنی های خویش را به این محک بیازماید و به هر آنچه روشن و متمایز نیست به دیده شک بنگرد. دکارت من را به همان روان یا جوهر اندیشنده می شمارد یعنی جوهری که اندیشیدن صفت ذاتی آن است و کاملا از تن متمایز می داند. کار دکارت از دو نظر شایسته است، یکی تأکید بر درست اندیشیدن و رها شدن از عقاید دیگران و نشان دادن این که شک کردن نخستین گام در جستجوی حقیقت است و دیگر این که فیلسوفانی که در فاصله دکارت تا کانت آمدند، همواره با فلسفه او سر و کار داشتند. جوهر از منظر دکارت: 1. جوهر اندیشنده یا روان و 2. جوهر گسترده یا جسم. بزرگترین مشکل فلسفه وی توضیح چگونگی ارتباط این دو جوهر بود.

اسپینوزا، سیستم فلسفی خود را با روش هندسی بنیاد نهاد. او نیز مانند دکارت ابتدا به روش و چگونگی هدایت خرد توجه کرد. اسپینوزا بر آن است که خرد دارای ایده های حقیقی است که بدیهی اند و برای شناختن آن ها نیازی به روش نیست؛ بلکه برای کشف کردن روش به آن ها نیازمندیم. روش درست این است که از ایده ای آغاز کنند که بنیادی است. او آغاز حقیقی یک سیستم فلسفی و بهترین سرآغاز را خدا می داند. کتاب اتیک مهم ترین اثر اوست. بر خلاف دکارت اندیشه خود را با من آغاز نمی کند و خدا را جوهر می داند. او علت به خودی خود، جوهر و خدا را بیان یک حقیقت می داند. به جز خدا، هیچ جوهری نه می تواند به اندیشه بیاید و نه تصدیق شود.

در بخش هایی از شناسایی، خرد انسان به مسائلی برمی خورد که نه می تواند از آنها بگذرد زیرا برخاسته از طبیعت اوست  و نه می تواند به آنها پاسخ دهد زیرا از توانش خارج است. بناچار از تجربه کمک می گیرد ولی تجربه نیز قادر به حل و درک آن مسائل نیست زیرا سؤالات او فراتر از تجربه است. ناگزیر به اصولی که همه بدانها باور دارند رو می کند و اینجاست که دچار ابهام و تناقض می شود. زیرا خرد مسائل و جنجالهای پنهانی را درنمی یابد.  این ستیر بی پایان را "ستیر بی پایان متافیزیک" نام نهاده اند.

کانت نگاه تجربی اهل زمانه را عامل وجود این ستیز و خطاها می داند اما این نگاه را نقص ندانسته بلکه حاصل بلوغ اهل زمانه می داند و می گوید: من سنجش و آزمون و خطای خرد را در حل مشکل مؤثر می دانم. وی شناسایی را که "شناخت چگونگی شیء" بود، واژگون کرد و گفت: شناسایی یعنی آنچه ما بعنوان فاعل شناسا، در مورد شیء می توانیم دریابیم و تصور کنیم(چیزی مانند انقلاب کپرنیکی). در این نگاه، شناسا مرکز قرار می گیرد و شناسایی واقعیت به شناسایی خرد و کاربردی کردن آن تعلق می یابد. کانت در نقد خرد ناب، با مرزبندی ساختمان دانش، "روش" ارائه می دهد و نه سیستمی از دانش.

از مزایای محدود کردن خرد نظری در دیدگاه کانت، به کار آمدن خرد عملی در حوزه اخلاق و کردار انسانی و منع تجاوز این اصول به حوزه اخلاق است. وی همچنین بر این عقیده است: تمام کسانی که منکر متافیزیک اند، بناچار از آن بهره می برند. و باید دانست بهترین راه بهره بردن از متافیزیک،"شناسایی سرچشمه های خطا" یا نقد تحقیقی توانایی شناسایی است. روش درست نقادی از دید کانت: توانایی شناسایی خود و سنجش قواعدی که اندیشه بشر را به پیش می برند و سنجش دستاوردها و تعیین حوزه کاربرد آنها برای شناسایی راه از بی راهه است.
کانت شناسایی را در قلمرو علوم و مفاهیم، به تجربی و آزار از تجربه تقسیم نموده. شناسایی آزاد از تجربه را نیز به ناب و غیر ناب تفکیک می نماید. تجربه آزاد ناب را به علوم و مفاهیم صرفاً مجرد و غیر قابل تجربه ای چون ریاضیات و تجربه آزاد غیر ناب را متعلق به تعاریف و مفاهیمی می داند که در آنها اثری از واژه یا مفهوم تجربی باشد؛ تعریف می کند. وی شناسایی مطلق را همراه با دو ویژگی"کلیت" و "لازم شدن" می داند
  که آزاد از تجربه و قیاسی و استثناناپذیر باشد. نه شناسایی مبتنی بر اتفاقاتی که تابحال رخ داده اند و بطور استقرایی برای ما صرفاً در تجارب روی داده، ثابت شده اند.

کانت نیز همچنان ادامه دارد...

با تشکر از حضور همگی

۹۵/۰۶/۱۰

نظرات  (۱)

سلام بحث تفکر بازماند؟؟ برداشتم این بود که بحث تفکر نیاز به خویشتن کاوی و تأمل درونی داره. یه جورایی هر چی موند، فعالیت عملی مربوط به حوزه تفکر بود....؟ نمیدونم شاید هم درست متوجه نشدم؟!
پاسخ:

سلام

اونطوری که بنده استباط کردم به نظرم تفکر در خویشتن یکی از جنبه های گسترده تفکر است و فکر می کنم بحث تفکر چیزی نیست که در طی دو بحث 20دقیقه ای جمع بندی بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی