گزارش جلسات گروه
نویسنده گزارش: ساجده السادات رضوی زاده
پنجمین جلسه گروه در سال 95
با سلام
این جلسه روز سه شنبه1395/02/21در سایت دکترای گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان با حضور دکتر نوروزی و خانم ها داوری و رضوی زاده(ساجده السادات و یاسمن زهرا) با ادامه موضوع اندیشه های هگل برگزار شد.
خانم داوری در این جلسه بحث قبلی خود را از کتاب پدیدارشناسی روح تکمیل کرد. آنچه از ادامه کتاب پدیدارشناسی روح برمی آید مبین این است که هگل جوهریت را هم دربرگیرنده امر عام و هم بی واسطگی می داند و همچین به ارتباط دو سویه جوهر و عامل اشاره می کند. او فلسفه را حاصل تنها جزمیت و یا تنها تفکر نمی داند. هگل می گوید: عامل همان است که هستی دارد این یعنی اصالت دادن به آن چه در حال شدن است. به عبارت دیگر عامل خود را به باالقوه خود مبدل کرده بالفعل می شود. روح اساساً نتیجه فعالیت خود است و شاید این همان بازگشت به خویشتن است که تحت یک کنش با خویشتن ایجاد می شود و نه صرفاً یک وحدت آغازین و بی واسطه.
در بخشی دیگر از کتاب، هگل می گوید: خدایی زیستن به معنای "عشق ورزیدن به خود"است و زندگی خدایی یک هم هویتی و وحدت نیاشفته با خویشتن است و در عین حال تلاش و کوشش فردی را در مسیر شدن نفی نمی کند. هگل گزاره های کلی که خدا مبتدای ایستای آنهاست و یا گزاره هایی مانند: "همه گیاهان..." را کلی و نامفید دانسته مفید بودن را در تبیین نهاد و گزاره ها به صورت جزئی می داند. طبق نظر هگل، یک نتیجه را که امری است که با وساطت حاصل شده، می توان چونان امری بی واسطه دریافت. و این همان بی واسطگی غایت است که ارسطو می گوید. به عبارت دیگر هگل تمام وسایط را اموری ضروری برای رسیدن به نتیجه که ذاتاً بی واسطه است به حساب می آورد.
هگل می گوید: دانندگی وقتی واقعی است که علمی و یا به صورتی نظام یافته باشد و بتوان آن را توضیح داد. بر این اساس صرف گزاره هایی که مبتدای آن خداست از خدا موجودی ایستا به دست می دهد. خدا را باید با صفات او و تفکر بر گزاره های مرتبط با صفات او معنا کرد. همچنین معتقد است: یک امر اصیل وجود دارد و در آزمون و خطا، گزاره های مرتبط با آن امر اصیل ممکن است باطل و رد شوند و این بطلانها و ردها که کمبود نیز محسوب می شود، سبب کامل شدن امر اصیل نزد ما می شود. بدین صورت می توان گفت: هگل از طرفی با جزم گرایان و از سویی دیگر با شهودگرایان در تقابل بود و شناخت را در سایه "شکاکیت و تفکر نظری" میسر می دانست.
در ادامه هگل می گوید: جوهر ماهیتاً عامل است یا به عبارتی هر چه می شود، بر اثر حرکت و کنشهای جوهر است. "هر آنچه عقلایی است واقعی است و هر آنچه واقعی است، عقلایی" این جمله کلیدی کتاب فلسفه حق هگل است که در پدیدارشناسی روح هم مورد توجه قرار گرفته است. هگل صفت "واقعی" را به آن چیزی که در عین حال ضروری است اطلاق می کند و تأکید می کند: کنش و واکنشهای خود با خویشتن است که امر ضروری را پدید می آورد. در بعد اجتماعی نیز در هر زمان با توجه به رفتار اهل آن زمان ضرورتی برای "واقعی شدن" ایجاب می شود.
و خانم رضوی زاده نیز بحث مختصری از کتاب خدایگان و بنده( بخشی از پدیدارشناسی روح) را ارائه نمود که صحبت از آرزوی حیوانی که همان نیازهای طبیعی مانند خوردن، پوشیدن و مانند آن است و آرزوی انسانی است که منظور داشتن آرزو برای دیگریست. و به گفته هگل تاریخ انسانی، تاریخ آرزوهای آرزو شده است. از نظر هگل آرزوهای انسانی است که آدمی را در جهت رسیدن به خودآگاهی کمک می کند.
جلسه آینده نیز به جمع بندی نظرات هگل خواهیم پرداخت و یک مقاله نیز برای بحث روش تحقیق معرفی خواهد شد و قسمتی از جلسه به آن پرداخته خواهد شد.
با تشکر از حضور همیشگی دکتر نوروزی و سایر دوستان