گزارش جلسه سی و پنجم
تاریخ: 15 /9/ 1394 یکشنبه. ساعت 8 تا 10
مکان : دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
حاضرین: آقای دکتر نوروزی و خانم ها عابدی، رضوی زاده، رجبی و شریف.
قسمت اول: نکته تربیتی
در ادامه بحث از ویژگیهای جبهه اهل حق، در این جلسه آقای دکتر به انتقادپذیری و خودانتقادی اشاره کردند و در این رابطه به بحث و گفت و گو با حاضرین پرداختند. از نظر ایشان، خودانتقادی از اهمیت خاصی برخوردار است. در این معنی که فرد باید به طور مداوم در مورد رفتارها، برخوردها، تصمیمات و سخنان خود به طور عمیق و جامع بیندیشد و آنها را از ابعاد مختلف بررسی کند تا بتواند اشتباهات خود را به خوبی درک کند و متوجه شود چه رفتارهای جایگزینی می توانست به نتایج بهتر بینجامد. بر این اساس، فرد می تواند به خوداصلاحی بپردازد.
انتقادپذیری نیز از اهمیت برخوردار است. ولی از نظر آقای دکتر، خودانتقادی در اولویت است. به این معنی که افراد باید نظرات و انتقادات دیگران را با روی باز بپذیرند و جویای آن باشند، ولی نباید صرفاً بر اساس این نظرات در مورد خود قضاوت کنند یا تغییری در خود به وجود آورند. بلکه این نظرات، بخشی از داده هایی هستند که ما می توانیم از آنها برای عمق و جامعیت بخشیدن به تفکر در مورد خودمان از آنها استفاده کنیم. در نهایت این خود فرد است که باید در مورد رفتارهای خود بیندیشد، از خود انتقاد کند و برای تغییراتی که لازم می داند برنامه ریزی نماید.
قسمت دوم: جمع بندی اندیشه های اسپینوزا
در این قسمت، ابتدا برخی از مقالاتی که به مقایسه ملاصدرا و اسپینوزا می پردازند به طور خلاصه بررسی شد. به عنوان مثال، طبق مقاله «وحدت وجود در فلسفه اسپینوزا با نگاه به فلسفه وحدت وجودی صدرا» وحدت وجود اسپینوزایی و ملاصدرایی شباهت زیادی دارد. اما از آنجایی که اسپینوزا در فضای تعقلی محض می اندیشد، نتوانسته همه زوایای این نظریه را روشن سازد. در حالی که ملاصدرا برای رسیدن به شناخت، به برخورداری قلب از انوار الهی نیز معتقد است و لذا توانسته به تبیین بهنری دست
به منظور آشنایی بیشتر با مبحث فوق، مطالعه مقالات زیر توصیه می شود:
دریافت
عنوان: وحدت وجود
دریافت
عنوان: برهان وجودی
دریافت
عنوان: حکمت متعالیه و وحدت وجود
در پایان این بحث، جمع بندی کلی از اندیشه های اسپینوزا ارائه شد که طبق آن، خدا در اندیشه اسپینوزا نقش محوری دارد. به طوری که وی جهان شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی خود را بر اساس آن قرار می دهد. در بحث از انسان نیز عقل از محوریت برخوردار است و با تقویت عقل و مهار عواطف می توان به شناخت ذات اشیا رسید که این امر از شناخت خدا سرچشمه می گیرد.