گزارش جلسه بیست و ششم سال 94
تاریخ:12/7/1394 یکشنبه. ساعت 7:30 تا 9:30
مکان : دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
حاضرین: آقای دکتر نوروزی و دانشجویان: خاقانی، رجبی، رضوی زاده، منیره عابدی ، عسگری و شریف
قسمت اول: یک نکته تربیتی
در ابتدای جلسه آقای دکتر نوروزی به بررسی موانع موجود در مسیر ایجاد ارتباط حقیقت مدار با خود و دیگران پرداختند. موانعی که به رابطه صادقانه در حوزه خانواده و اجتماع آسیب می رساند و آنها را از حقیقت دور می کند. در این جلسه به دو مانع «تعصب» و «منفعت طلبی» اشاره گردید. می توان علت اصلی منفعت طلبی انسانها را در هوای نفس و خودخواهی آنها تحلیل کرد. عدم خودسازی کافی قبل از ورود به حوزه ارتباطات اجتماعی آسیب زا خواهد بود. افراد در طول زندگی نسبت به «تقدم حقیقت بر منفعت» مواضع متفاوتی از خود نشان می دهند و این نسبت در شرایط گوناگون و به علت منافع موجود برای اشخاص برعکس خواهد شد. ضمن توجه به در نظر داشتن این عوامل در سنجش افراد، در حوزه روابط خانوادگی در نظر گرفتن اصولی مانند «تغافل» لازم است. اما می توان گرایش و رفتار واقعی افراد به حقیقت را بر اساس میزان تعصب و منفعت طلبی آنها سنجید.
قسمت دوم: فلسفه غرب
موضوع: اندیشه های دکارت
منابع: سیر حکمت در اروپا: کتاب گفتار در روش درست راه بردن عقل دکارت
دکارت یک ریاضی دان و مبدع هندسه تحلیلی به شمار می رود و تلاش می کند که فلسفه را هم مانند ریاضیات با داده هایی یقینی جلو ببرد. در این جلسه سه بخش اول از شش بخش کتاب گفتار در روش توضیح داده شد. دکارت مانند کسی که برای دوستانش خاطره ای تعریف می کند آن را نوشته است. اصلی ترین بحث این کتاب، روش دکارت است. این روش می تواند در نظام دهی به ذهن انسان و چگونگی ساختاردهی به محتوای علمی کمک موثری کند. دکارت در بخش دوم کتاب این چهار روش خود را این گونه بیان می کند:
1- نخست اینکه هیچ گاه هیچ چیز را حقیقت نپندارم ، جز آنچه درستی آن بر من بدیهی شود، یعنی از شتاب زدگی و سبق ذهن بپرهیزم و چیزی را به تصدیق نپذیرم ، مگر آنکه در ذهنم چنان روشن و متمایز گردد که جای هیچ گونه شکی باقی نماند.
2- دوم آنکه هر یک از مشکلاتی را که به مطالعه در می آورم تا می توانم و به اندازه ای که برای تسهیل آن لازم است ، تقسیم به اجزا نمایم.
3- سوم اینکه افکار خویش را به ترتیب جاری سازم ، و از ساده ترین چیزها که علم به انها آسانتر باشد ، آغاز کرده ، کم کم به معرفت مرکبات برسم ، و حتی برای اموری که طبعا تقدم و تاخر ندارد ، ترتب فرض کنم
4- چهارم آنکه در هر مقام ، شماره ی امور و استقصا را چنان کامل نمایم و بازدید مسائل را به اندازه ی کلی سازم که مطمئن باشم چیزی فروگذار نشده است.
دکارت در مورد مزایای این روش می گوید که اگر کاملترین نباشد این مزایا را دارد که بهترین روش را به کار برده است و ذهن آرام آرام یاد می گیرد که هر چیز را تا حد ممکن به نحو روشن و متمایز ادارک کند و به هر چیز به راحتی قانع نشود و چیزهایی که غلط است را به راحتی نپذیرد. این چهار مرحله مذکور در گفتار در روش در واقع منطق جدید دکارتى است که دکارت براى رسیدن به یقین و واقع و حقیقت در برابر منطق قدیم و منطق ارسطویى پیشنهاد مىدهد.
دکارت نمىخواست به هیچ وجه در حق او گمان برند که شیوه شک ویرانگرى اختیار کرده که هیچ اعتقادى را سالم برجا نمىگذارد، از این رو اصول اخلاقی زیر را در بخش سوم کتاب مطرح می کند:
اصل اول اینکه پیرو قوانین و آداب کشور خود باشم و دیانتى را که خداوند درباره من تفضل کرده و از کودکى مرا به آن پرورده است پیوسته نگاه دارم و در امور دیگر پیروى کنم؛ از جمله، از عقاید معتدل دور از افراط و تفریط خردمندترین اشخاص که با آنها نشست و برخاست مىکنم معتقد و عامل باشم؛ زیرا چون معتقدات خود را کنار مىگذاشتم که به آزمایش درآورم، همانا بهترین کار این بود که عقاید خردمندترین مردم را پیروى کنم.
اصل دوم این بود که هر قدر بیشتر بتوانم در کار خود پابرجا و استوار باشم و هرگاه بر رأیى تصمیم کردم هرچند محل شک و تردید بوده باشد، چنان دنبال آن را بگیرم که به هیچ وجه جاى تشکیک نبوده است.
اصل سوم اینکه همواره براى غلبه بر نفس خویش بیشتر بکوشم تا بر روزگار و تبدیل آرزوهاى خود بیشتر معتقد باشم تا به تغییر امور گیتى و کلیه این اعتقاد را در نفس خود راسخ سازم که جز اندیشه و ضمیر ما هیچ امرى در اختیار ما نیست.