قرار جمعه ها
لُپ اخلاق دو کلمه است:
مرنج و مرنجان!
و در این دو کلمه دریایی از معانی و معرفت نهفته است.
ملا علی همدانی که از علمای طراز اول همدان بود، خدمت شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای موعظه کرد. حاج شیخ حسنعلی فرمودند: « مرنج و مرنجان»
مرحوم ملا علی همدانی گفت: خوب! «مرنجان» راحت است؛ ما کاری می کنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم. اهانت به کسی نمی کنیم، غیبت کسی را نمی کنیم و ... این را می شود، اما « مرنج» را چه کار کنیم؟ کسی به ما بدی می کند، غیبت مان را می کند، پول مان را می خورد، قهرا انسان رنجش پیدا می کند. می شود چنین چیزی که انسان نرنجد؟
حاج شیخ حسنعلی اصفهانی فرمودند: بله! مرحوم آخوند ملاعلی همدانی پرسید: چطور؟ حاج شیخ حسنعلی فرمودند: « خودت را کس ندان» عیب کار ما همین جاست. ما خودمان را کسی می دانیم، به ثروت مان، به علم مان، به ریاست مان، به هر چیزی می بالیم. لذا هیچ کس جرات ندارد به ما « تو» بگوید!
واقعا مرنج خیلی سخت تر است از مرنجان. یکی از دلایل اصلی مشکلات خانوادگی و ... انتظارهایی از دیگرانه که برآورده نمیشه.
چقدر حرف ارسطو درباره دوستی برام تداعی شد: اینکه بالاترین نوع رابطه با دیگران، رابطه ای است که در آن انتظاری نداشته باشی، خودت را نبینی و تنها به دنبال منفعت رساندن به دیگران باشی.