با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

گزارش جلسه هفدهم

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۶ ب.ظ

نویسنده گزارش: فاطمه داوری

جلسه این هفته گروه در ساعت 7 و 30 دقیقه صبح روز یکشنبه 11 مرداد در دانشگاه اصفهان، با حضور آقای دکتر نوروزی و جمعی از اعضای گروه آغاز گردید. و طی آن کتاب اول سیاست توسط خانم رضوی زاده، قسمت ارسطو از کتاب سیر آرای تربیتی غرب کاردان توسط خانم رجبی، مقاله ارسطو و هیوم، اخلاق و فضیلت اثر زهرا خزاعی توسط خانم عابدی و مقاله حیث التفاتی ادراک از نگاه ارسطو از  منوچهر صانعی توسط خانم رجبی شرح شد و سپس توسط گروه مورد بررسی و نقد قرار گرفت. در پایان جلسه مقرر شد برای جلسه بعد آثار آگوستین قدیس مطالعه گردد. همچنین برای قسمت دوم کلاس، مقاله هایی مرتبط با بحثهای به روز رشته با تأکید بر بررسی محتوا و همچنین روش تحقیق به کار رفته در آنها، مطالعه گردد. گفتنی است جلسه این هفته ساعت 10 پایان یافت. با تشکر از حضور و راهنماییهای استاد آقای دکتر نوروزی و همچنین سپاس از حضور دوستان و ارائه بحثِ خانمها رضوی زاده، رجبی و عابدی.

کتاب اول سیاست؛ مقدمات وکلیات: انسان باالطبع اجتماعی و در پی خیرات است. در حقیقت آدمی حیوانی اجتماعی است که وجه تمایزش با سایر حیوانات در ناطقیت اوست. اولین پایگاه اجتماعی خانواده است و از به هم پیوستن چند خانواده دهکده پدید می آید. زندگی در خانواده اصولی دارد که در دهکده ها نیز برقرار است. از به هم پیوستن چند دهکده، شهر پدید می آید. در حقیقت دهکده برای بهبود آب و هوای زندگی شهری وجود دارد. از میان انسانها کسی که تمایل به اجتماع نداشته باشد، یا از مرتبة انسانی فروتر است و یا فراتر. عامل شکل گیری خانواده، دهکده و شهر، اشتراکات انسانها در خوبی و بدیهاست. خانواده از نظر زمانی بر شهر و شهر از نظر طبیعی بر خانواده رحجان دارد. شهر سرچشمه خیرات است لذا دادگری ویژگی منحصربفرد آن است. جایگاه فضیلت در نگاه ارسطو بسیار بالاست بنابراین او انسان بی فضیلت را شایسته انسانیت نمی داند. از نظر ارسطو حکومت مرد بر همسر مانند حکومت سیاستمدار بر مردم شهر و حکومت پدر بر فرزندان مانند سلطنت شهریار بر اتباع خویش است. او برای زنان قدرت اندیشه قائل است اما اختیار حکم دادن قائل نیست. زیرا اندیشه او خام و ناپرورده است.

تدبیر منزل: در بحث تدبیر منزل ارسطو قائل به سه رابطه  است: 1؛ رابطه پدری 2؛ رابطه همسری 3؛ رابطه خدایی و بندگی. به نظر او برای تدبیر منزل به ابزار رواندار مانند دیده بان کشتی و بی روان مانند سوکان کشتی نیاز است. فن بدست آوردن مال را عده ای مطابق با تدبیر منزل می دانند حال آن که این فن جزئی از تدبیر منزل است. فن بدست آوردن مال ابزار را فراهم میکند حال آنکه تدبیر منزل، نحوه استفاده از ابزار را بیان میدارد. توجه به خوراک و به دست آوردن معاش که از راههای کشاورزی، چوپانی، دام پروری، فن جنگ و... یا شیوه ای مرکب از اینهاست، یکی دیگر از مباحث مورد توجه ارسطوست. فراهم آوردن اسباب معیشت در نظر ارسطو وظیفه خدای خانه(مرد) است. او مال اندوزی به حد نیاز را مطابق طبع آدمی میداند. همچنین بازرگانی را نیز که از شیوه های مال اندوزی است، مورد توجه قرار میدهد و نکاتی مانند انواع مبادله را متذکر میگردد و سپس شیوه بازرگانی برای کسب معاش را بدلیل فراهم آوردن مال بیشتر از حد نیاز، نکوهش مینماید. رباخواری از زشت ترین کارها نزد ارسطوست. ارسطو برای بازرگانی انواعی مانند کشتی رانی، بازریابی، باروری و مرابحه(سرمایه گزاری برای تحصیل سود) را برمیشمرد. او مزدوری را نیز دو دسته میکند: در دسته ای برای فعالیت، نیاز به فریب آموزی است و دسته ای کارگری است و نیاز به آموزش برای آن نیست. در نظر ارسطو پست ترین کار، کاری است که بیشترین فشار را بر جسم وارد میکند. و بی شرمانه ترین کار نیز آنهایی است که هیچگونه فضیلتی در آنها وجود ندارد.

حکومت: بنده، ابزار بی روان خدایگان و جزء دارایی های اوست. از ویژگیهای بعضی انسانها شایستگی برای بندگی و جزء دارایی اربابان شدن است. حکومت خدا بر بنده با حکومت سیاسی فرق دارد! سیاستمدار بر افرادی که بالطبع آزادند حکومت میکند و خدایان بر افرادی که بالطبع بنده اند حکم میراند. بنده و آزاده هر دو فضیلت دارند اما فضائلی متفاوت. او روان را به دو دسته بهره مند از خرد و فرماندهنده، و بی بهره از خرد و فرمان پذیر تقسیم مینماید. وظیفه خدایان از نگاه ارسطو بدست آوردن بندگان نیست بلکه به کارگیری آنان با توجه به دانش هر فرد است. ارسطو در ویژگیهای فرمانروا قائل به میانه روی نیست و معتقد است او باید تمامی ویژگیهای نیکو را به نهایت داشته باشد.

بررسی دیدگاههای سایر اندیشمندان درباره ارسطو، پس از گزارش کتاب اول سیاست مورد توجه قرار گرفت و طی آن کتاب سیر آرای تربیتی در غرب علیمحمد کاردان و مقاله هیوم و ارسطو فضیلت اخلاقی زهرا خزاعی بررسی شد.

نکات مربوط به سیر آراء تربیتی غرب اثر کاردان: کاردان: مقدم دانستن فرد در شکلگیری صحیح سازمان و حکومت؛ تربیت بر مبنای سرشت و طبیعت و سپس عادت، را مقدمه تربیت عقلانی دانستن؛ پیروی کردن ارسطو در برنامه ریزی آموزشی از ویژگیهای جسمانی و روانی؛ توجه به سه هفت سال بودن سیر تربیت کودک و در پایانِ سیر، کشف استعدادهای برتر برای آموختن فلسفه و علوم تجربی؛ از برجسته ترین نکات مورد توجه کاردان در مورد ارسطو بود.

نقد کتاب کاردان: مواردی مانند: بدست نیامدن تصویر کلی و جامع از دیدگاههای تربیتی ارسطو؛ آمدن مطالب بصورت پراکنده و غیر نظام مند؛ وجود ارجاعات به منابع دسته دوم و سوم و... از نقدهای مهم بر کتاب کاردان بود.

مقاله ارسطو و هیوم، اخلاق و فضیلت از زهرا خزاعی: 1؛ جکیده: به نظر میرسد که ارسطو به دلیل عقلگرایی و هیوم به دلیل تجربه گرایی با یکدیگر متفاوتند.

تفاوتها: ارسطو= توجه به فضیلت و سعادت و قائل شدن نقش معرفت شناسانه برای حکمت عملی. هیوم= توجه به عواطف و احساسات و اعتقاد به فرمان برداری عقل از احساسات، بنابراین اعتقاد به لذتگرایی و سود گرایی.

شباهتها: در نگاه هر دو عقل و احساسات رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند. آنها محور رفتارها را منشهای اخلاقی دانسته اند بنابر این نزدیکی نظری، میتوان گفت: هیوم به اخلاق فضیلت ارسطو وابسته است.

2: کلیات اخلاق ارسطویی: بطور کلی نظریات اخلاق هنجاری بر دو دسته اند: الف؛ غایت گرایانه ب؛ وظیفه گرایانه.. الف؛ اخلاق سود گرایانه از انواع اخلاق غایت گرایانه است که سردمدار آن جان سرت میل است. غایت گرایان، اخلاقی بودن فعل را وابسته به نتیجه آن و سودگرایان وابسته به سود حاصل از آن میدانند. ب؛ وظیفه گرایان فعل اخلاقی را به خودی خود ارزشمند میدانند. از نظر ایشان اخلاقی بودن فعل با ذات آن فعل و نیز مطابقتش با قانون ارتباط دارد. شباهت این دو نگرش اخلاقی در این است که در هر دو نگرش فعل خارجی را ملاک ارزیابی میدانند. اما باید دانست که ارسطو مبنای فضیلت را درونی میداند. او ابتدا به دنبال ساختن فاعل فضیلتهاست زیرا افعالی که از روان فضیلتمند صادر شوند، اخلاقی هستند. سپس غایت اخلاق را خیر نهایی یا سعادت میداند که بر اساس دو مؤلفه فعالیت و فضیلت است. از ویژگیهای اخلاق فضیلت میتوان به ذاتی و درونی بودن و تقدم جایگاه اخلاق و فاعل اشاره کرد.

قواعد اخلاقی در نظام ارسطویی مدون نیست او منش اخلاقی را بر قاعده مندی مقدم میداند. برای شناخت احکام باید ملکات نفسانی نیک را داشته باشیم و در این راستا شناخت حکمت عملی نقش بزرگی در شناخت فضائل دارد زیرا هم خیر نهایی و هم فعل اخلاقی بوسیله حکمت عملی قابل شناختن است. خیر عملی همچنین بدون عفت، شجاعت و فضیلت محقق نمیگردد. یقیناً همانطور که ملکات اخلاقی از انگیزش و عمل فراتر میروند، بر عقل عملی نیز اثر میگذارند و تعاملات عقلانی فاعل را متأثر از خویش میگرداند. بطوری که او بدون داشتن منش اخلاقی قادر به تشخیص خوب و بد نیز نمیباشد و از طرفی دیگر فضائل ضمن ترکیب با عقل عملی بر حکمت عملی نیز تأثیر میگذارد و این سبب سازگاری رفتار عاطفی با عقل میگردد و در نتیجه لذت، خشم و ترس نیز متعادل میمانند. بنار آنچه گفته شد: عقل نسبت به منش اخلاقی فرعیت دارد.

در نگاه ارسطو، فرد صاحب حکمت عملی چون از فضائل دیگر نیز برخوردار است، مرد عمل است و تحت تأثیر عواطف درونی خویش هم نیست. همچنین او از انجام فعل نیک نیز لذت میبرد.

3: تبیین رابطه عقل و عاطفه(آیا سقراط درست گفته است که فاعل بی اراده جاهل است؟): کسی که تحت تأثیر عواطف است، نمیتواند موقعیت خویش را تشخیص دهد. پس جهالت سبب خطاست. «کسی که بشناسد عمل میکند» این جمله سقراط است که ارسطو آن را بدلیل نادیده گرفته شدن اراده صحیح نمیداند.

افراد دارای بی نظمی و ناسازگاری درونی: 1؛ افرادی که میتوانند در برابر تناقضات عقلی مقاومت کنند. این افراد گرچه بدلیل داشتن تعارضات بین عقل و عاطفه، با فضیلت نیستند اما پرهیزگار هستند. 2؛ کسانی که در برابر فشارهای معارض عقل، توان مقاومت ندارند که آنها را ناپرهیزگار میدانند. 3؛ کسانی که چون برای فضیلت ارزشی قائل نیستند، تلاشی برای حل تعارضات عقلی خویش نمیکنند و این دسته را اشرار میخوانند. در مقایسه پرهیزگاران و ناپرهیزگاران میتوان گفت که هر دو به وجود تعارضاتی میان عقل و احساساتشان پی برده اند اما پرهیزگاران میفهمند باید چه کنند ولی ناپرهیزگاران نمیدانند رفتار صحیح چپیست. باید دانست که شناخت پرهیزگاران در موقع عمل شناختی صحیح و بر پایه عقل نیست. آنها از روی احساسات تصمیم به عمل نیکو میگیرند لذا این مسأله برای آنها فضیلت محسوب نمیشود.

نویسنده مقاله در نقد نظر ارسطو میگوید: او منش را بر اصول مقدم میداند پس تنها، کسی که منش اخلاقی داشته باشد میتواند آنها را به کار گیرد. نتیجتاً پرهیزگار فضیلتی ندارد. چون دارای ملکات نیست. در ادامه سعی در توجیه نقد خود میکند اما توجیه او به نقد مطرح شده، حتی اثبات کننده وجود اشکال در نظریه ارسطو است.

4: ویژگی فضیلتمند: حب ذات از خصوصیات بارز فضیلتمند است زیرا اعمال او هم برای خود او و هم برای بقیه سودمند است. چنین فردی از ابراز توانایی های شخصی خویش لذت میبرد. او بیشتر از لذات عقلانی بهره میبرد تا لذات طبیعی. در آن سوی معادله، کسی که بیشتر از لذات طبیعی مانند خوردن خشنود میشود، فضیلتمند نیست.

نقد ارئه شده بر مقاله: بعضی تعاریف ارائه شده از اخلاق ارسطو، به گفته خود ارسطو در کتاب هفتم اخلاق نیکوماخوس، بر اساس آنچه در جامعه مصطلح و رایج بوده مطرح شده است اما نویسنده مقاله این تعاریف را از خود ارسطو دانسته است.

بحثی در مورد مقاله حیث التفاتی ادراک در نظر ارسطو و نتایج عملی آن: در مورد حیث التفاتی ادراک مطالب زیر گفته شد: ادراک فی نفسه محقق نمی شود. توجه به چیزی در ادراک را حیث التفاتی ادراک میگو.یند. مثلاً وقتی معلم درس میدهد، ادراک دانش آموز به او جهت آموختن صحیح، متمرکز باشد. و یا چگونه میتوان باعث ایجاد توجه واقعی افراد به موقعیتی که در آن هستند، شد؟ جلب توجه با اجبار، شدنی نیست و این چالشی بزرگ در ابعاد مختلف نظام تربیتی است. پایه گذار نظریه حیث التفاتی ادراک، بنتام است که این نظریه را در مکتب پدیدارشناسی مطرح مینماید. طبق این مقاله ریشه حیث التفاتی ادراک در نظر ارسطو، بحث قوه و فعل است. طبق نظر ارسطو، قوه و فعل و مدرِک و مدرَک به هم پیوسته اند. توجه به بعدی از عقل و نشاندن آن به جای ابعاد دیگر عقل از موارد نقد شده در این موضوع بود که بسیار مختصر مورد توجه گروه قرار گرفت.


۹۴/۰۵/۱۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی