با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

گزارش دوازدهمین جلسه گروه در سه شنبه 9 تیر

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ

نویسنده گزارش: ساجده رضوی زاده


جلسه روز سه شنبه در دانشگاه اصفهان و با حضور آقای دکتر نوروزی تشکیل شد. استاد در ابتدای جلسه با اشاره به آیاتی از قرآن، در مورد اولوالالباب صحبت کردند و اشاره ای به ارزش و اهمیت صاحبان خرد داشتند و این نکته را عنوان کردند که واژه اولوالالباب به دفعات(بیش از صد بار) در قرآن تکرار شده است و صاحبان خرد آن قدر با تدبیر عمل می کنند که حتی خوابشان نیز ذکر است و آن ها انسان های سعادتمندی هستند و در نهایت به اولوالنهی اشاره ای داشتند و بیان داشتند که از لحاظ مرتبه ای نسبت به اولوالالباب در مکان بالاتری قرار دارد. و جای بحث را در این موارد و آیات مربوطه باز گذاشتند که چگونه ظرفیت اولی الالباب را در خودمان ایجاد کنیم.

بعد از  آن ادامه رساله های افلاطون به عنوان جمع بندی سیر مطالعاتی آثار افلاطون مورد بحث قرار گرفت.

لاخس(شجاعت(- مرضیه عابدی

لاخس یکی از سرداران آتنی معاصر سقراط است.بین او و سقراط و چند تن دیگر، درباره مفهوم«شجاعت» گفتگو درمی‏گیرد.باز هم تعریف درستی به دست داده نمی‏شود.ولی گویا این تعریف که از زبان نیکیاس در می‏آید، معقول باشد که:شجاعت آن است که آدمی، خطرناک را از بی‏خطر تشخیص دهد و موارد و مواضع ترس را دریابد و به یاری اندیشه به دفع آن برخیزد.در این صورت، شجاعت فقط به انسان اختصاص دارد.

پارمنیدس(واحد و ایده )- خاقانی

بحث معروف مثل و ارجاع کثرات به ایده‏ها-مثل و بازگشت همه مثالها(مثل)به مثالی واحد، موضوع این رساله است. و سقراط در برابر پارمنیدس و زنون ، عنوان می کند که رابطه ایده ها طولی است و گر چه در این راستا شاخه های فرعی به خود می گیرند و کثرت پذیرند در راستای یک ایده واحد هستند.

گرگیاس(فنّ سخنوری(- عسگری

گرگیاس به سخنوری مشهور است.در محفلی سقراط از کار او جویا می‏شود.وی پس از توضیحات غیر لازم می‏گوید:سخن گفتن.سقراط می‏پرسد: سخن گفتن درباره چه؟گرگیاس پاسخی ندارد.
سقراط می‏گوید:شاید سخن او درباره معتقد ساختن افراد باشد.گرگیاس تأیید می‏کند و می‏گوید: -سخنوری هنر متقاعد ساختن دادگاهها و انجمن‏هاست و موضوع آن عدل و ظلم است.

آنگاه درباره عدل و ظلم و کیفیت و تعریف آنها بحث می‏شود.سقراط می‏گوید:ارتکاب ظلم بدتر از تحمل ظلم است.

به خاطر اطاله کلام طرفهای بحث، از سقراط خواسته می‏شود که به تنهایی بحث را ادامه دهد و او به شرطی این کار را می‏پذیرد که حاضران در جستجوی حقیقت او را یاری کنند.زیرا فضیلت و حقیقت در همراهی افکار نهفته است.سقراط سرانجام نتیجه می‏گیرد که آدمی می‏باید سخنوری و هر هنر دیگر را فقط برای خدمت به عدالت به کار بندد.

تیمائوس(جهان و انسان(- رضوی زاده

این رساله حالت مناظره ندارد سقراط فقط شنونده است تیمائوس سخن می‏گوید.او به دو نوع وجود قائل است:یکی وجود ایده، که با عقل درک می‏شود؛ و دیگر طرحی از ایده که همان جهان مادی و با حواس قابل شناخت است.علوم باید با نیازهای انسان هماهنگ باشند. و می خواهد با اعمال ریاضی مبنای جهان و ترکیب آن را پی ریزی کند.

کتاب چهارم جمهوری-رجبی

صفات حکمت، شجاعت، عفت و عدالت باید در آرمانشهر وجود داشته باشد. حکمت مربوط به اقلیت کمی در جامعه است که زمامداران هستند و شجاعت به حفاظت مرتبط و خصلت پاسداران جامعه است. اما عفت و خویشتن داری نزد گروه خاصی نیست و در تمام شهر جریان دارد و عدالت که موضوع اصلی بود شامل سه صفت مذکور و قرار گرفتن صحیح هر چیز در جای خویش است.عدالت یعنی انجام وظیفه و ظلم کوتاهی در تکلیفی است که بر عهده فرد است.

ارائه خلاصه کامل رساله ها در همین روزها، محقق خواهد شد.


در ادامه جلسه و قسمت دوم همان طور که از قبل مشخص شده بود دو مقاله لاتین مورد بحث قرار گرفت که در یکی محور بررسی جایگاه احساس و عاطفه و فرایند تحقق آن بود و دیگری شکاف بین فلسفه دوستی و فلسفه سیاست، بود. بروز احساس و عاطفه لزوما نتیجه کنش های عصبی و فیزیولوژی نیست بلکه تحت تاثیر بسترهای فرهنگی اجتماعی هم می  باشد. این بحث بسته نشد و تفکر و صحبت بیشتر را برای جلسه بعد گذاشتند.


در انتها و بخش سوم جلسه، به بحث در رابطه با تربیت شدن یا تربیت کردن؟ پرداخته شد و نظرات متفاوتی ارائه شد و گفته شد که این دو مفهوم در یک طیف قرار گرفته اند که در هر دوره از تربیت با شدت و ضعف متفاوتی تربیت شدن یا تربیت کردن انجام می گیرد. اما در نهایت به نظر می رسد که تربیت شدن و سیر قرار گرفتن در آن از اهمیت بالاتری برخوردار است و در واقع تعریف اصلی تربیت شکوفایی از درون می باشد. استاد شناخت را در فرایند تربیت شدن لازم دانست و شکفتن از درون با شناخت نسبت به خود صورت می گیرد ولی این شناخت در مراحل ابتدایی با روش تربیت کردن منتقل خواهد شد. در تربیت شدن مربی به صورت غیر مستقیم  فرصت ساز موقعیت هایی است که در بستر آن متربی به کشف خود و پدیده های اطرافش دست یابد.  

 با تشکر از حضور و راهنمایی های آقای دکتر نوروزی و حضور سایر دوستان. خلاصه کامل تر رساله های افلاطون، توسط دوستان آماده خواهد شد و در اینجا قرار خواهد گرفت. از آن جایی که تقریبا تمام رساله های افلاطون ارائه و بررسی شده است در جلسات آتی بحث در حوزه ارسطو و آثارش آغاز خواهد شد.

 




۹۴/۰۴/۱۰

نظرات  (۲)

۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۶ مرضیه عابدی
باسلام خدمت دوستان:
درتجربه روش سقراطی که درجلسه  گذشته تمرین شد نکته ای به نظرم رسید ، چنین می نماید که حائز اهمیت باشد وآن این است که دردیالکتیک سقراطی،جوابها تاخیری است.ازاین جهت که سقراط هرپاسخی را که دریافت می کند،مثال نقض آن را می آورد که مسلما این موضوع نیاز به تامل ودرنگ دارد .که البته این مسئله درتجربه کلاسی ما مدنظرقرارگرفته نشد.شاید بشود گفت اکرمابتوانیم دردیالوگ های معمولی که روزانه درتعاملات شخصی خویش داریم این امر رارعایت کنیم .یک مدل آموزش فلسفیدن برای کودکان وحتی کلیه افراد دوروبرمان ارئه می دهیم که برای جواب دادن به هرمسئله ای لزوما سرعت زیادمناسب نیست زیرا ممکن است به ویژگی تدبر امورلطمه بزند وشاید تمرین پاسخگویی تاملی بسیاری ازمعضلات مناظره ای را هم حل کند.بحث تربیت شدن وتربیت کردن به نظرم به جمع بندی مناسبی نرسید به دلیل همان پاسخهای تکانشی .مثلا برام سوال  است که استاد فرمودند تربیت،شکفتن از درونه آیا منظور تربیت شدن است یا تربیت کردن.جایی خواندم تربیت،تحریک رشد روح است.شایداینجامنظور تربیت کردن باشد .شایدلازم باشه تفاوت تربیت شدن وتربیت کردن همون اول مشخص بشه واینکه آیا مقوله شدن ا،خلاقی  وکردن تربیتی است؟


سلام خانم عابدی
با نظرتون تا حدی موافقم.
گفته شد که هدف از گفت و گوی سقراطی رسیدن به نتیجه واحدی نیست پس منتظر یک جواب ثابت نباشیم.
به نظرم این جلسه فتح بابی به موضوع تربیت بود.
 میشه گفت در این جلسه  چگونگی ارتباط بین تربیت کردن و تربیت شدن بحث شد.
سئوالی هم که در آخر مطرح کردید جای بحث دارد.
و پاسخهای تکانشی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی