با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

گزارش هشتمین جلسه گروه در پنجشنبه 7 خرداد

پنجشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ب.ظ

جلسه امروز با حضور آقای دکتر نوروزی و هفت نفر از اعضا  در موسسه مهرآفرین تشکیل شد. ابتدای جلسه، تاریخ فلسفه غرب با ارائه مختصری از جلد دوم دوره آثار افلاطون آغاز شد. این جلد با رساله هیپیاس شروع می شود ولی بحث امروز با ایون آغاز گردید، ایون در این کتاب با عنوان راوی شناخته می شود. فردی است که به بررسی وتفسیر اشعار هومر می پردازد. سقراط پس از مناظره با ایون به او می فهماند که او، دانش شعر ندارد بلکه یک نیروی الهی او را به سمت شعر کشانده است، سقراط خطاب به ایون چنین می گوید:«تو مجذوب خدا هستی ولی دانش و آگاهی در مورد شعر نداری.» در اینجای بحث، صحبت از جایگاه خداوند در اندیشه سقراط به میان آمد و نقل شد که می توان گفت، هدف برتر سقراط دانایی نیست بلکه رابطه ونسبت انسان با خداست و این رابطه برای سقراط، ارزشمند است.

رسا له بعدی صحبت الکبیادس با سقراط است؛ الکبیادس فردی است که سقراط به دنبال جست وجوی فرصتی برای صحبت با اوست در حالیکه او هیچ میلی به این رویارویی ندارد واین ظاهرا به دلیل غرور الکبیادس است، نهایتا سقراط این فرصت را می یابد و با او گفت و گو میکند اما آنچه که در این منا ظره مشهود است نهایت ابراز عشق و محبت سقراط نسبت به اوست.مناظره به اینجا ختم می شود که ادعای الکبیادس مبنی بر دست یابی به رهبری مردم اشتباه بوده و او هیچ نمی داند. در پایان سقراط خطاب به او میگوید:تو ابله ترین مردمی هستی که وارد حوزه سیاست شده ای!!

همچنین در این جلسه، گزارش از جلد چهارم دوره آثار که کتاب جمهوری بود، داده شد. این کتاب با سئوال «عدالت چیست؟» آغاز می شود و تا آخر به نحوی عدالت در ویژگی حاکمان، مدینه فاضله ادامه می یابد. جمهوری با وجود اینکه فلسفه سیاسی افلاطون را معرفی می کند ولی در واقع نظریه های تربیتی افلاطون است. تربیت دیالکتیک که از بستر آن، انسانها بتوانند در مورد هر چیز به ماهیت و هستی واقعی آن پی ببرند.افلاطون هنر تربیت را هنری می داند که به یاری آن بتوان روح جوانان را به سویی دیگر گرداند نه اینکه تنها در روح، نیروی بینایی نشاند. در ادامه بحث و در موضوع دانشهای مورد نیاز برای تربیت حاکم، سخن از ریاضیات پیش آمد. افلاطون ریاضیات را دانشی می داند که روح انسان را متوجه عالم بالا می کند،چون آموختن ریاضی معمولا برای همه سخت است پس به نوعی تمرین سختی دادن به افراد است و فردی که ریاضی فراگیرد، آموختن دانشهای دیگر برایش راحت تر خواهد بود.. البته هدف اصلی از هندسه و ریاضیات شناخت هستی است.

ولی در مجموع افلاطون مهمترین دانش برای حاکمان را ، دانشی می داند که بتواند روح را متوجه عالم بالا کند و این دانشی است که موضوعش، پاک و مجرد باشد و محسوسات را یارای چنین اثری نیست. مقرر شد جلسه آینده مطالعه دوره آثار افلاطون، کامل تر شود.

در بخش دوم کلاس،  مقاله استاد اعرافی بررسی شد. در این مقاله، نویسنده به انواع روش های بررسی متون دینی می پردازد:1ـ تفسیر متون.2ـ تحلیل گفتار: هدف بررسی تاثیر گوینده است نه محتوای سخن،این که گوینده بر چه محورهایی تاکید داشته،از کجا سخن را شروع و به کجا ختم می کند و آثار این سخن چیست.3ـ رفتار شناسی:سیره عملی معصومین را بررسی میکنیم و این بررسی لزوما مراجعه به متن نیست و سیره فعلی مهم است، حتی لازم است که سیره قولی و فعلی با هم هماهنگ باشد وشرایط و موقعیت بروز آن رفتار نیز بررسی شود.4ـ بررسی نتایج رفتار و باز شناسی شخصیت پرورش یافتگان: با تحلیل و بررسی رفتار شاگرد پی به شخصیت استاد ببریم. سپس دو رویکرد تفسیری در مواجه با متون را بیان می کنند. 1ـ با استفاده از متون، اصول را استخراج کنیم.2ـ اصول را داشته باشیم، سپس به سراغ متن برویم وموضع متن دینی در خصوص اصول  را استخراج کنیم.

در ادامه به مقایسه دیدگاه استاد اعرافی و دکتر باقری در زمینه روش استنباط از متون دینی پرداخته شد و بحث شد که آقای اعرافی در حوزه متون دینی، تنها قائل به استنباط گزاره های تربیتی از متون به روشهای مذکور می باشد و در موردی که متون دینی نسبت به موضوعی سکوت کرده به شیوه دلالت عقلی و بررسی شواهد لازم، می توان به استنباط پرداخت ولی دکتر باقری، در کنار روش استنباط از «تاسیس» سخن می گوید و معتقد است که رویکرد استنباطی- تاسیسی در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی، به شیوه تحقیق تجربی صورت می پذیرد و سنجش می گردد.

جلسه حدود ساعت 11 به اتمام رسید. با تشکر از حضور آقای دکتر نوروزی و ارائه بحث توسط خانم ها عسگری، داوری، رجبی و شهریاری

              تهیه گزارش: فروزش فریدی زاد

۹۴/۰۳/۰۷

نظرات  (۱)

چند نکته به عنوان برداشتم از بعضی رساله ها:
ایون: سقراط ضمن توجه دادن به اینکه ایون تنها راوی هومر است و از علومی که در شعر هومر آمده نظیر ارابه رانی، اسب سواری، پزشکی و... بی بهره است پس نمیتواند به خوبی صاحبان این مشاغل، قسمتی از سخنان هومر را که درباره این هنرها است تفسیر کند؛ حتی وقتی او اصرار میکند که دانش سپاهی گری دارد؛ به او میگوید: تو بر اساس دانش حرف نمیزنی بلکه تو مجذوب خدایی مانند شاعران، و اگر دانش موجود در اشعار را داشتی، شعر هومر و دیگری برایت فرقی نداشت و همه را خوب تفسیر میکردی لیکن تو فقط مجذوب شعر هومری و این جذبه حلقه دوم جذبه ای است که از خدا به هومر و بعد به راوی او میرسد و راوی آن را به مخاطب انتقال میدهد. این است که سقراط ضمن پرداختن به خداشناسی و جذبه الهی در رساندن ایون به باور نادانی نیز نقش دارد.
آلکیبیادس: او فردی جوان و ثروتمند است که عاشقانش را مورد توجه قرار نمیدهد. وی سودای فرمانروایی دارد و فکر میکند علمش را دارد اما سقراط ضمن اثبات نادانی او و اظهار علاقه به او، آلکیبیادس را به شناخت ماهیت خویش و دانستن حقیقت آدمی که روح اوست و نه تن و متعلقاتش که ابزار اوست، توجه میدهد. و میگوید: من شیفته روح و حقیقت تو هستم برعکس بقیه که بر زیبایی ظاهریت عاشق بودند... نهایتاً آلکیبیادس که ظرفیت قبول ضعفهایش را داشته میگوید: من بعد من در پی تو خواهم بود چون میدانم که قدرت حقیقی را در با تو بودن خواهم جست و شاگرد او میگردد. این رساله بار تربیتی بسیاری دارد و میتواند با عمق بیشتری مورد توجه قرار گیرد. مربی که با دیدن ظرفیت تغییر و به صلاح آمدن شاگرد در پی او میشود و شاگردی که ضعف خود پذیرفته و در پی رفع آنها برمی آید.
هیپیاس کوچک: هیپیاس نیز راوی اشعار هومر است. در جلسه ای که سقراط، هیپیاس و چند تن دیگر حضور داشتند، سقراط از شخصیتهای گوناگون موجود در اشعار هومر میپرسد. هیپیاس اودیسه را زیرکترین و البته دروغگوترین شخصیت معرفی میکند. سقراط بحث را به این میکشاند که آیا دروغگوی متعمد بدتر است یا کسی که غیر عمد دروغ میگوید؟ و بعد با توجه به اینکه دروغگوی متعمد میداند که دروغ میگوید، او را بهتر از کسی که غیر عمدی دروغ میگوید، میشمرد. یادآور این سخن سقراط که: آن که میداند که نادان است بسیار بهتر است از کسی که نمیداند که نادان است...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی