با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

انتخاب روش  در پژوهش، یکی از مشکلاتی است که ما دانشجویان با آن مرتبط هستیم. معمولا در انتخاب روش در مقالات و پایان نامه هایی که انجام می دهیم؛ به تحقیقات دانشجویان پیش از خود رجوع کرده و روشها را تکرار می کنیم. هر چند که تکرار در روش ایرادی ندارد ولی دلیل و ملاکی برای انتخاب همین روش تکراری هم نداریم. عدم تسلط  دانشجویان بر روشهای تحقیق مخصوصا روشهای مرتبط با رشته، عدم انجام کار پژوهشی به صورت دقیق و علمی زیر نظر اساتید و دلایل بسیار دیگرسبب بروز چنین مشکلاتی برای ما دانشجویان است.
انتخاب روش تحقیق برای مقاله یا پایان نامه چه ملاکی دارد؟

دوستان  و اساتید محترم از تجارب خود برای ما بگویند. می توانید با ذکر عنوان مقاله خود و روش آن، دلیل استفاده خود از این روش را بگویید. 

۹۴/۰۱/۰۷

نظرات  (۱۰)

سلام این مسأله بزرگیه. ما اکثراً به کارایی که مشابه با موضوع پژوهش خودمونه رجوع میکنیم و تعیین روش مینماییم اونم تازه اگه از استادا نخوایم خودشون بگن روشمون چیه. اصلاً ما عادت داریم اول محتوا رو فراهم کنیم بعد فکرش رو بکنیم که الان از چه روشی استفاده کردیم.
در پایاننامه و مقاله اولم، آخر کار از استاد پرسیدم چه روشی رو بنویسم. در کارای بعد، روش پایاننامه رو بدلیل اشتراک موضوعی و ضمن مطالعه مقالات مشابه، نوشتم. اهمیت به تعیین روش تحقیق در رشته های مختلف فرق داره. بعضی جاها صد در صد وظیفه استاده که بگه چه روشی رو بنویسه و دانشجو اصلاً به گوش و چشمش نخورده نام روشها.
من اینا رو وظیفه مدرس روش تحقیق میدونم و دانشجویی که فقط یاد گرفته غر بزنه ولی اصلاً خودش نره بگرده چندتا کتاب روش تحقیق تو فضاهای مختلف بخونه. البته خوندن مقالات و پایاننامه های متفاوت برای جا افتادن انواع روشهایی که در موضوعات مختلف استفاده میشه هم، کم کم بنیه تشخیص روش ما رو بالا میبره و اون وقته که با کمی فکر خیلی راحت میتونه بگه چه روشی برای موضوعش مناسبه. کافیه که همون اول کار بر موضوع، مراحل و روشها مسلط باشیم.
۰۸ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۴۰ رضاعلی نوروزی
سلام مقاله یا پایان نامه نوشتن کار علمی کردن است. و منظور از روش یعنی انجام کار به روش علمی. متاسفانه کارای ما عمدتا علمی نیست حتی به لحاظ شکلی اون روشم که می نویسم برای بستن در دهن ناظر یا داور هستش. اصل کار علمی انتخاب درست موضوع هستش. طبیعتا روشی باید انتخاب بشه که بیشتر و بهترین نقش را در حل اون مساله یا تبیین علمی موضوع می تونه داشته باشه صرف نوشته اسم یه روش مصطلح که باب شده و حتی ممکن غلط هم باشه ارزشی نداره.
اساتید روش تحقیق مقصرند ولی خود اساتید و دانشجویان هم تسلطی بر روش های علمی ندارند. البته توان و امکان محقق نیز از معیارهایی که بر انتخاب روش اثر میذاره. بعضی موضوعات امکان مطالعه با چند روش را دارن که اینجا با توجه به نگاه محقق باید روش مناسب را انتخاب کرد. عمده پایان نامه ها تو کشور ما توصیفی هست (پیمایش کمی منظورمه) حتی تحقیقات علمی که توسط یه سازمان پول پرداخت شده که به نظر من ارزش علمی نداره اما انرژی کشور بی خود صرف اینروش میشه البته اگه اخلاق در پژوهش رعایت بشه بعضی که تو مقالات داده سازی میکنن چه استاد چه دانشجو اینجا صحبت کردن از روش و منش علمی یه چیز بی خودیه. اینا همش به این دلیل هستش که علم و کار علمی ارزش نیست.
سلام
خب عدم وجود اخلاق پژوهشی و داده سازی و استفاده از منابع و کپی کردن و یا حتی مؤسسه هایی که دانشجویان ساکن در کره ماه، ازشون میخوان براشون تحقیق تقلبی آماده کنند و انجام تحقیق فرمایشی هیچ. صرفاً دانشگاهیای همینجا!
بحث رو ببریم روی فرم، ساختار و روش:
فرم و ساختار فصول و عنوانهای تحقیق چقدر مربوط به روشه؟ فرم و ساختاری که ما در چهارچوب اون باید از مقدمات و داده های قبلی رد بشیم و به جایی که تحلیل یافته هاست برسیم و بعد در همون چهارچوب، نتیجه گیری کنیم. ساختار و فرم چقدر تابع روشه؟
برا من اصلاً روش مهم نبود اما ساختار بسیار مهم. گاهی تو نوشتن وقفه میفته صرفاً به خاطر وسواس در ساختار بندی، خصوصاً در کارهای اولیه.
پژوهشگرها دو دسته هستند: عده ای اول محتوا رو جمع میکنند بعد یکی دو روزه ساختار بهش میدند. عده ای هم ساختار تعیین میکنن و بعد طبق ساختار محتوا تهیه میکنند. اینا نمیتونن بدون تعیین ساختار کاری بکنند.
تو بعضی رشته ها اصلاً ساخت ثابتی تعیین نشده. تعیین ساختار هم مثل روش بی اهمیته و وظیفه راهنما. سر پایاننامه تنها وظیفه دانشجو، تحلیل محتوا و یادداشت برداری و نشون دادنش به استاد هستش. دانشجو تا چند روز قبل دفاعم نمیدونه و نمیتونه کار رو ببنده با کلی فیش و یادداشت مواجهه که باید ساختار بده. اکثراً دانشجویان قبلی هم همینطوری جمع کردند کار رو.
طبق صحبت شما استاد گرامی، اکثر تحقیقا توصیفی هستند من میگم: و تحلیل هم ندارند و به توصیفاتشون برچسب تحلیل میزنند(کلاس تحلیل از توصیف بیشتره عالمتر به چشم میاد). اما بازگو کردن حرف قبلیا به زبان خودمون که تحلیل نیست، ما باید برداشت جدید داشته باشیم و نتیجه متفاوت و نو. این نتیجه نو رو در شرح تحلیلی و نه صرفاً  توصیفی داده ها نشون بدیم.
تو فضای متفاوت و خواسته ای که جامعه به اصطلاح علمی از من دانشجو جهت سریع موضوع انتخاب کردن و جمع کردن کار و کم کردن شرّم داره، میشه امید داشت روزی کارهای علمی با حوصله و صبر و دارای بازدهی مفید و کاربردی پدید بیاد؟؟
به موضوع اشاره کردید: گاهی استادای ما بدون توجه به پیشینه، برای از سر خودشون باز کردن، موضوعی نخ نما و تکراری رو به دانشجویی که تازه وارد ارشد شده تحمیل میکنند و بهش میگن: مهم نیست تو صرفاً باید تمرین مشق نوشتن کنی و...
تمام جلسات استادان راهنما تو دانشگاههای کره ماه، شده احوالپرسی و میخواهی بعداً چه کنی و... اینجاست که دانشجو ناامیدانه تصمیم میگیره بیخیال راهنمایی استادا بشه و خودش یه جوری جمع کنه حالا هر چی شد و بعد هم که دفاع کرد بساطش رو جمع کنه و بره. چرا استادای بدون دانش راهنمایی قبول میکنن؟ چرا روش تحقیق درس میدن؟ آیا وقتی اینطوره دانشجو هم باید تابع اکثریت باشه؟
یه سؤال دیگه: روش تحقیق تو رشته های مختلف سرفصل متفاوت داره. شما با این مسأله موافقید که این درس فقط یه دو واحدی باشه و از بسیاری مطالب غافل بمونیم؟؟
و آخرین مطلب: ساختار و فصل بندی ها در علوم انسانی همگی باید تابع یک الگو باشند؟ در رشته های مختلف فرق داره یا حتی تو یه رشته هم با توجه به موضوع تغییر میکنه؟؟
سلام
من فکر می کنم موضوع و محقق میتونه دو ملاک تعیین روش باشه.بر اساس نظر استاد،بعضی از موضوعات را از چند روش میشه رفت که اینجا نظر یا سلیقه محقق مهمه، ماهیت بعضی از موضوعات هم به راحتی، روش را مشخص می کنه. مثلا یکی از مقالات بنده در حوزه سیره عملی پیامبر بود که بر اساس ماهیت موضوع و با مطالعه کتاب روش تحقیق، روش تاریخی را انتخاب کردم.
فقط باید بگم  اگر رجوعی به کتاب روش تحقیق نمی کردم و حتی روش هم انتخاب نمیکردم، همین قدمهایی را برمی داشتم که الان که رجوع کردم دارم برمیدارم!
و خیلی احساس می کنم همه روشها آخرش خیلی شبیه هم هستند و در جزییات ظاهری با هم متفاوتند.


سلام موضوعاتی هستند که از چند روش انجام میشوند. علاوه بر سلیقه، هدفی که محقق داره و نوع داده ها و فضای فکری و زمینه کاری او هم تو تعیین روش مؤثره.
یه نکته دیگه که بهش اشاره کردید و باهاتون شدیداً هم عقیده ام، اینکه بله ماهیت موضوعات خودش میگه چه روشی رو مدنظر قرار بدیم و خودش روند صحیح مربوط به خودش رو طی میکنه. به قول استاد: برای بستن دهن ناظر و داور، اسم روش رو مینویسیم.
پس الان نقش روش تحقیق کجای معادله پژوهشهای ما میشه؟ خود موضوعات تو مسیر درستش پیش میره اما ضعف روش تحقیق ندانی کاملاً توی تحقیقای دانشگاهی در علوم انسانی مشهوده. و این رو شما که فضاهای مختلفی رو تجربه کردید، بهتر میدونید.
"همه چیز فرمالیته ست و..."
مگه میشه ساختار را بدون محتوا تعیین کرد؟
فکر کنم محتوای اولیه برای تعیین ساختار اولیه لازمه و به مرور با جمع آوری محتوای بیشتر این ساختار هم میتونه تغییر کنه و این همون کاریه که ما در همه تحقیقات انجام میدیم. ساختار یعنی نظم دادن به محتوا
برداشت من از نظر خانم داوری این بود مشکلات حول روش تحقیق به اساتید بیشتر مرتبط هست تا دانشجویان!
هر چند که دانشگاههای کره ماه قائدتا دانشجو هم داره


محتوای اولیه هست اونم شامل موضوع و برداشت ما از روندیه که موضوع ناگزیر از آن است و مطالعات قبلی.
اما شما باید بدونی اول که: چند فصل و بخش لازمه تا کارت انجام بشه، تو هر فصل یا بخش چه ساختاری بطور اولیه باید باشه و بعد که وارد فراهم کردن یافته ها و نوشتنش میشی، ساختار رو کم یا زیاد کنی. ساختار اصلی رو موضوع و زمینه کاری به شما میده. ساختار تحقیق رو به نقشه ساختمون مانند میکنیم یا حتی به اسکلت ساختمون که اول ساخته میشه. نکنه شما تو تحقیقتون مثل دوستان ما اول مصالح خالی میکنید؟؟ خب این پایداری کار رو زیر سؤال میبره. خودتون سردرگم نمیشید؟ شما ناگریزید خصوصاً با شناختی که از رشته تون دارم، نقشه اولیه و اسکلت رو داشته باشید بعد اگه خواستید یک اتاقی کم و زیاد بکنید، بکنید.
من هیچوقت قضاوت نکردم. دنبال راه حل رفع اشکالاتم. اتفاقاً مشکلات مربوط به منه داوری ست که منتظرم از طرف استادایی که کم کاری میکنن بهم چیزی عنایت بشه و توقع دارم.
۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۵۶ رضاعلی نوروزی
سلام
در مورد اساتید باید گفت یه معلم یا استاد سه تا صلاحیت داشته باشه معلم یا استاده
صلاحیت حرفه ای صلاحیت اخلاقی و صلاحت علمی
سئوال اینه اینا که استاد شدن چه جوری اینا را سنجیدن کی سنجیده خیلی حقشون نیست استاد باشن اما هستن.
اما سئوال بعدی اینه اونا که داشنجو شدن چی صلاحیت های لازما دارن یا نه همون ایرادا را هم میشه به داشنجو گرفت هر چند غیر رانت خواری موجود در جامعه ما گزینش دانشجو دقیق تر از گزینش استاده
در مورد ساختار و این چیزا بر خلاف تصویر خانم داوری اینا پیشینی نیست هیچ استاد یا نویسنده ای پیشینی کار نمی کنه ما باید مطالعه کنیم بر اساس دانشی که در حوزه تحقیق پیدا میکنیم می فهمیم چه جوری ساختار به کارامون بدیم
البته در مورد تحقیق یا پایان نامه مصطلح کار پنج فصل داشته باشه اما همینم قانون نیست
اِ قبلاً که قانون بود با توجه به موضوع، تبعیت از ساختار کلی خاصی بکنیم؟؟ من آموخته های خودم رو از شما گفتم که بعد تجربه اش کردم. هر کسی که تو حوزه فلسفه تربیت کار کرده، ساختار کلی تقریباً واحدی داشته. شما ساختار متفاوتی هم دیدید؟ البته غیر از فصل بندی، من با اصطلاحات خودم که توی تصورم بود کار رو بستم.
باید رو بیخیال بشید بگید افراد موفق بدون داشتن ساختار کلی پایاننامه نوشتند.؟
تو مقالاتتون جز اینکه اول مبانی بگید بعد استنباط تربیتی، جور دیگه عمل کردید؟ وقتی از نقشه کلی و اولیه میگم، منظورم اصلاً متوجه جزئیات و عنوانهای ریز و درشت نیستا. نمیدونم من منظورم رو بد میگم فکر کنم. ببخشید.
شما فصل اول پروپوزال نمیذارید فصل دوم ادبیات و پیشینه فصل سه اندیشه فصل چهار دلالتهای تربیتی و فصل پنج نتیجه؟؟ حتی توی فصل اول و دوم دانشجو از قبل ملزم به نوشتن طبق ساختار خاصی نیست؟؟؟ چند بار گفتم که توصیه شده جای پیشینه عوض بشه اما گفتید با توجه به موضوع نه و ساختار علمی رو تابع باشید که دارید توش کار میکنید.
فصل اول تعیین نمیکنه تو فصل چهار چه قسمتایی باید باشه؟ تنها توی فصل سه کمتر ساخت از قبل تعیین شده حس نمیشد که اونم مربوط به موضوعات مختلفه.
یکی که رشته مدیریت میخونه یه ساختار رو به شیوه ای که براشون تعریف شده، نباید رعایت کنه؟ روانشناسای پایاننامه هاشون ساخت کلی نداره؟؟
منظورم از ساخت کلی فقط همینه وگرنه که خودم انحراف از ریز ساختها زیاد داشتم.
یه حقی رو هم استاد هم دوست گرامی برام قائل باشند: دو سال وقت برای پژوهشی داتشم که بهش علاقه مند بودم ولی 99% کارم مربوط به رشته دیگری بود. بدون نقشه و طرح و برنامه پیشینی 10 ترمه میشدم و اونوقت ممکن بود مسؤولین به حسابمان رسیدگی کنند. با توجه به وقت قانونی، زودبازده ترین و منطقی ترین راه رو رفتم هر چند اونایی که داخل رشته ای هم کار میکنند، عملاً همین راه رو میرن. هنوزم نظر قبلیم رو قبول دارم اما رو به استاد، قصوری اگه بوده اومدم دنبال حلش با توجه به خطاپوشیتان.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی