با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون



مولف: عبدالرحمان عبدالرحمان نقیب

مترجم: بهروز رفیعی

ناشر کتاب : پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

سال نشر: 1389

این کتاب با رویکردی دینی به بررسی دیدگاه های گوناگون در روش شناسی و مسایل تربیت اسلامی پرداخته و روش های تحقیقی مناسب برای کاوش در تعلیم و تربیت اسلامی را نیز عنوان کرده است.

نویسنده این اثر با استفاده از روش علمی سازگار با تحقیقات جدید در تربیت اسلامی، به چگونگی ایجاد روش شناسی اسلامی، موانع و مشکلات آن و شناسایی ابعاد گوناگون روش شناسی علمی اسلامی توجه دارد.

نوشتار حاضر به عنوان منبع درسی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکترای رشته علوم تربیتی و دیگر علاقه مندان به مطالعات تربیتی تهیه شده است.

کتاب «روش شناسی تحقیق در تعلیم و تربیت» دربردارنده پنج فصل است. فصل اول با عنوان «دیباچه» به موضوع، هدف، روش، اهمیت و اصطلاحات پژوهش اختصاص دارد. 

مباحث روش شناسی و روش، روش شناسی ساختار و روش اصولی، روش شناسی اسلامی و روش تحقیق در نسخ خطی در تربیت اسلامی در فصل بعدی با نام «تعریف اصطلاحات» آمده اند. 

ساختار روش شناسی اسلامی و مولفه های آن، چگونگی شکل گیری روش شناسی اسلامی و موانع روش شناسی اسلامی و آینده، دیگر فصل های این اثر را تشکیل می دهند.

در انتهای کتاب نیز چهار پیوست با موضوعات طرح برگزاری دوره دو هفته ای آموزش تحقیق در تربیت اسلامی، پیشنهاد موضوعاتی چند برای همایش های عمومی تربیت اسلامی و طرح پیشنهاد ایجاد انجمن تربیت پژوهان مسلمان برای بررسی مسایل تربیتی امت وجود دارد.

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۲

با سلام

جلسه بعدی گروه روز سه شنبه1395/03/11، ساعت10 در سایت دکترای گروه علوم تربیتی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان و با شروع بحث کارل یاسپرس برگزار خواهد شد.

این جلسه در دو بخش خواهد بود: بحث یاسپرس، روش تحقیق

برای بحث روش تحقیق مقاله هایی حول محور موضوع مقاله قبلی که در رابطه با روش آمیخته بود، بررسی خواهد شد.


منتظر حضور پرشورتان هستیم.

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۰



۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۶:۰۰

نویسنده گزارش: ساجده السادات رضوی زاده

 ششمین جلسه گروه در سال 95                                                                                                                            

با سلام

این جلسه روز سه شنبه1395/03/04، دفتر دکتر نوروزی در گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان با حضور دکتر نوروزی و خانم ها داوری و رضوی زاده(ساجده السادات و یاسمن زهرا) در دو بخش که بخش اول با ادامه و جمع بندی موضوع اندیشه های هگل و بخش دوم مقاله ای در رابطه با روش پژوهشی آمیخته بود، برگزار شد.

بخش اول، ادامه بررسی مقدمه ای بر پدیدار شناسی روح هگل: از نظر هگل "واقعیت" صفت ذاتی نظام اجتماعی نیست بلکه بنا به حکم دیالکتیکی قابل تبدیل به ضد خود نیز هست. با این وصف، همانطور که می توان گفت هر واقعیتی عقلایی است، هر واقعیتی نیز به حکم گذشت زمان غیر عقلانی شده، ضرورت خود را از دست می دهند. مقصود اصلی نوشتن این کتاب، رساندن فلسفه به پایه علم است تا فلسفه به جای آنکه عشق به علم باشد، با خود علم یکی شود و برای رسیدن به این مقصود، توضیح نظام مند فلسفه را پیشنهاد می کند. هگل وظیفه فلسفه را گشودن راز و رمز ماهیت جوهر نمی داند بلکه بیرون آوردن آگاهی از هرج و مرج و قرار دادن آن تحت نظام فکری خاص می داند. وی لازمه این کار را بر حذر داشتن انسان ها از دلمشغولی های عادی و حسی و توجه به ستارگان و لاهوت می داند.
هگل معتقد است: کانت بی اندازه به مبحث شناخت و معرفت شناسی پرداخته به حدی که از گوهر اصلی که همان هستی شناسیست، غافل مانده است. او پرداختن بی اندازه به معرفت شناسی را پرداختن به امری بی فایده و کاذب می داند. هگل وسیله دستیابی به امر مطلق را شناخت می داند. اما وقتی که شناخت به عنوان واسطه انفعالی به درک مطلق بینجامد، دیگر امر مطلق آنگونه که لنفسه برای خود شناسا است، درک نمی شود و مسأله درک، الغیره می شود. وى مراحل تحلیل شناخت را‌ در‌ سه‌ مرحله یا سه‌ قسمت‌«حس»، «ادراک»و«فاهمه»عنوان‌ مى‌کند‌. این است که عده ای معتقدند: هگل حقیقت را تنها تحقق یافته برای خودش میداند و سایر دستیابی ها را واسطه ای و پاره های حقیقت می داند. این جاست که می توان گفت: هگل تقرب به حقیقت را شدنی می داند و نه وصول کامل بدان را.
در باب«دانندگى»نیز هگل معتقدند که«دانندگى»زمانى واقعى است که بسان علم،هم به صورت منظومه و قابل توضیح باشد و هم‌ اینـ‌که‌ حـقیقت داشته بـاشد. هگل،پدیدارشناسى را به معناى اعتلا یافتن «عنصر دانندگى»مى‌داند و معتقد است که عنصر دانندگى به معناى علم و به معناى«روح بودگى محض»است. در خصوص نـسبت روح و زمان باید گـفت که هگل روح و انسان را‌ مساوى‌ با زمان مى‌پنداشت.وى جهان و هستى جهان‌ را‌ مظهر‌ «لوگوس» مى‌دانست؛ به نحوى که لوگوس‌ در‌ او،تبلور جسمى یافته و به همین خاطر نیز به صورت یک واقعیت تجربى‌ در‌ جهان طـبیعت مـوجود است.
هگل،دو عامل را مانع‌ آموزش‌ فلسفه می‌دانست؛ مشى استدلال‌جویانه و تفکر نامتکى به استدلال. وى مى‌گوید عده‌اى بر این‌ باورند‌ که حقایق تثبیت یافته‌اند و نیازى‌ به‌ بـازبینى‌ ندارند،درحالى‌که فلسفیدن‌ باید‌ به اشتغال جدى تبدیل‌ شود‌.وى معتقد است برخى داشـتن تخصص لازم را در تمام علوم و دانـش‌ها ضـرورى مى‌دانند‌،اما‌ در خصوص فلسفه، صرف عقل فطرى‌ را‌ براى آموزش‌ آن‌ کافى‌ مى‌شمارند.وى در کمال‌ تعجب از اینان مى‌پرسد چطور حتى براى کفش‌دوزى باید پیشه کفش‌دوزى را آموزش دید،اما‌ براى‌ آموزش فلسفه،هیچ آموزشى لازم نـیست‌!بعد‌ هم‌ نتیجه‌ مى‌گیرد‌ که ؟متأسفانه؟روزگار ما پذیراى‌ این‌گونه‌ راحت‌طلبى در شناخت بى‌واسطه و شناخت شهودى است. هگل،فلسفیدن را تجلى عقل سلیم مى‌داند و معقتد است‌ که‌ زمان‌ براى فلسفه وى فرارسیده و فلسفه باید به‌ مرتبت‌ علم‌ ارتقا‌ یابد‌.
وى تأکید دارد که پدیدارشناسى روح که همان علم به تجربه کردن آگاهى‌ است‌،تحت ضابطه‌هاى منطقى سازمان یابد‌.و در‌ خصوص حقیقت فلسفى نیز معتقد است که حقیقى نیست که در آن گزاره‌اى تثبیت یابد و سکه‌اى نیست که بتوان آنرا به جیب نهاد؛زیرا‌ حقیقت‌ فلسفى را نمى‌توان در‌ ضابطه‌هایى‌ ابراز کرد که از بر،آمـوخته شده و به زبان نقل مى‌گرد. به عقیده هگل،دستگاههاى فلسفه پى‌درپى،نه ضد یکدیگر که مکمل یکدیگرند و هم‌ چنان‌که‌ مقولات پسین‌ از مقولات پیشین پدیدار گشته‌اند،دستگاههاى فلسفى پسین نیز دستگاههاى فلسفى پیشین را در خود جذب و حل‌ کردهـ‌اند. هگل، واپسین فلسفه را برآیند همه فلسفه‌هاى پیشین مى‌داند.
هدف و غایت فلسفه از نظر هگل،رساندن این معناست که جهان عقلانى است و...منظور وى از این‌که واقعیت،عقلانى است این است که در خود واقعیت چیزى نیست که براى‌ عقل‌ شک‌برانگیز، غیرقابل فهم،متناقض یا تبیین‌ناپذیر باشد.از نظر هگل،اگر به چنین درکى از جهان رسیدیم به «شناخت مطلق»رسیده‌ایم. هگل علیرغم توجه به خود هستی شناسی مى‌گوید: هدف فلسفه «حصول‌ معرفت‌ بالفعل است به آنچه به راستى هست» و به عبارت دیگر،حصول معرفت به«امر مطلق»است.ولى در عین‌حال،پیش از داورى درباره«آن‌چه هست»بهتر است به خود معرفت‌ بیندیشیم‌.یعنى در این‌باره که چگونه به واقعیت،معرفت مى‌یابیم؟زیرا وى هر نوع معرفتى را نوعى ابزار مى‌داند که به‌واسطه آن، حقیقت را درمى‌یابیم و طبیعى است که در صورتى که ابزارمان معیوب‌ باشد‌ به چیزى‌ به جز خطا نمى‌رسیم.علاوه بر این،هگل تأکید مى‌کند که مبادا هراس از اشتباه،ما را به ترس از حقیقت و بى‌اعتمادى‌ نسبت‌ به علم برساند.
هگل بین ماهیت حقیقت فلسفى در قیاس با‌ واقعیات‌ تاریخى‌ و حقائق ریاضى قائل به تفاوت بود؛زیرا در پاسخ این پرسش تاریخى‌ که‌ «قیصر در چه سالى زاده‌شد؟»و همینطور این پرسش ریاضى که«یک ذرع چند وجب است؟» مى‌توان پاسخ‌هاى‌ سـاده‌ و سرراستى داد.ولى ماهیت حقیقت فلسفى با این‌گونه حقایق بویژه حقایق ریاضى‌ فرق‌ دارد؛ زیرا حقیقت فلسفى بر خلاف حقیقت‌ ریاضى‌ به‌ ضابطه و فرمول درنمى‌آید و بـه همین جهت، دلیل‌ هندسى‌،جزء ذاتى معرفت هندسى نیست و حال آن‌که دلیل فلسفى از حقیقت فلسفى، جدایى‌ناپذیر‌ است‌. البته، در باب ریاضیات از‌ این‌ نیز فـراتر‌ مى‌رود‌ و معتقد‌ است «احکام بى‌جان و جامد» ریاضى چون نه‌ با کیفیت،بلکه با‌ کمیت‌ امور سروکار دارند،هیچ‌گاه ما‌ را‌ به حقیقت نمى‌رسانند.
پدیدار،تجلى روح است و کتاب «پدیدارشناسى‌» در‌ واقع دایرة المعارف تکوینى هرنوع فعالیت شناختى و فرهنگى انسان است و مراحل گسترش شعور و آگاهى انسان،چه از لحاظ ذهن و چه از لحاظ اخلاقى و فرهنگى و تاریخى و معنوى در این کتاب‌ مورد‌ مطالعه‌ و بررسى قرار گرفته است.ر پدیدارشناسى از این جهت مى‌شود که ذهـن ما‌ چگونه‌ به‌ ما ظاهر مى‌شود یا ذهن ما چگونه به ذهن ما مى‌نماید‌.
هگل با تاسى به سنت افلاطونى و برخلاف فلاسفه تجربى مذهب انگلستان،یقین حسى را‌ از‌ لحـاظ شـناسایى،انتزاعى‌ترین و به لحاظ حقیقت‌، فقیرترین‌ نوع آنها‌ مى‌داند‌؛زیرا‌ یقین حسى از نظر‌ متعلق ش شناسایى،بیانگر آن چیز است که قابل اشاره به «این»است و از نظر فاعل‌ شناسایى‌،فقط دلالت بر «این من» مى‌کند‌ و شناخت‌ در‌ حد‌ شىء‌ جزیى و من جزیى‌ است‌.

دیالکتیک هگل را می­توان در سه اصل زیر صورت­بندی کرد
1) همه چیز اعم از فکر و ماده در تغییر و تحول و حرکت دائمی است.
2) تضاد و تناقض ویژگی اساسی اندیشه و هستی است و همین تضاد و تناقض پایه و اساس حرکت و فعالیت موجودات است. به­عبارت دیگر ریشه­ی حرکت­ها و جنبش­ها تضاد و تناقضی است که در میان اشیاء مستقر است.
3) حرکت تکاملی اشیاء بر اساس عبور از ضدی به ضد دیگر و سپس سازش و ترکیب و وحدت دو ضد در مرحله ی عالی­تر است و به عبارت دیگر حرکت و تغییر بر طبق قانون مثلث "تز، آنتی­تز، سنتز" و یا مطابق ادبیات هگل "اثبات، نفی، نفی نفی" صورت می گیرد.

و بخش دوم به روش پژوهشی آمیخته پرداخته شد که این دیدگاه درصدد است مفهومی را بیان کند که درآن روش های کمی و کیفی به منزله رویکردهایی که مکمل یکدیگر است و دیگر مانند رویکردهای رقابتی درصدد برکنار کردن یکدیگر نمی باشند. این روش انعکاسی از دیدگاه مکتب عمل گرایی چندگانه است. مزیت هایی از جمله: اطمینان بیشتر از نتایج به دست آمده، برانگیخته شدن خلاقیت پژوهشگر در جمع آوری داده ها، آشکار ساختن تناقض ها، جامعیت این روش ها و... را برای این روش برشمرده اند. به هم تنیدگی در مطالعات پژوهشی را در دسته های مختلف بهم تنیدگی داده ها، پژوهشگران، تئوری ها و روش شناختی خلاصه کرده اند. پژوهش های آمیخته از آن جهت که خود حاصل ترکیب روش های کمی و کیفی است، پارادایمی که برای آن مطرح می شود، می باید هر دو نوع روش پژوهشی را پوشش دهد.

وسعت روش آمیخته بسیار بیشتر از این چند نکته بیان شده است و در جلسات آینده با تکمیل نکات، توضیحات مفصل تر آن نیز بیان خواهد شد.

با تشکر از همراهی همیشگی دکتر نوروزی

۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۵۶


روش شناسی صدرالمتالهین: استنباط معارف عقلی از نصوص دینی

مولف: غلامرضا میناگر

سال نشر: 1392

در این کتاب به لطف الهی سه نوآوری در خلال بحث های رساله به تحقیق پیوسته است. آنچه این نوشتار در جست و جوی آن است، تأکید هرچه بیشتر بر هماهنگی شریعت و عقل در حکمت متعالیه و تأکید بر جایگاه وحی در مبادی این حکمت است.

ساختار بحث:

در فصل اول این نگاشته نتیجه ای که می توان به دست آورد این است که صدرالمتألهین به علت جایگاه و نیز قوت و کاربرد کامل و بی نقصی که نصوص وحیانی و اسلامی از دو نشئه این عالم و جهان آخرت دارد، در قبال عقل به اهمیت نقش آن توجه نموده و در بیشتر آثار خود به تمامی از آیات و روایات استفاده کامل برده است.

فصل دوم : همچنان که صدرالمتألهین در مسئله فهم متن و معناشناختی از اصل به طور وافر بهره گرفته است، در مسائلی مانند هستی شناخت و نیز معرفت شناسی،جملگی از واقعیت و رئالیسم استفاده کامل برده است.

سومین فصل: تبیینی به وسیله نویسنده از طریقه کلی صدرالمتألهین در نحوه دستیابی به معارف عمیق و مدلولات تأویلی نصوص وحیانی که به شکل تعاملی و دیالکتیکی در هر یک از مرحله ها صورت پذیرفته ترسیم و ارائه گردیده است.

و در پایان فصل چهارم: ثقل بحث در این رساله بر این مطلب متمرکز است که ملاصدرا از تأویل در نص به عنوان یک روش برای کشف باطن امور و نیل به حقیقت آن ها استفاده کرده است.


۰ نظر ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۷

با سلام

جلسه بعدی گروه روز سه شنبه1395/03/04ساعت10 در سایت دکترای گروه علوم تربیتی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان و با ادامه بحث هگل برگزار خواهد شد.

این جلسه در دو بخش خواهد بود: بحث هگل، روش تحقیق

برای بحث روش تحقیق مقاله زیر بررسی خواهد شد.

دریافت


منتظر حضور پرشورتان هستیم.

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۰



یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده! زمین شوق تکامل دارد...


۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۰۰



اهمیت و سرنوشت ساز بودن تعلیم و تربیت، ضرورت رَوایی، اعتبار وحجّیّت دستور العمل های تربیتی را دو چندان می سازد. از این رو،لازم است میان دانش فقه و علوم تربیتی، داد و ستد برقرار شود. یکی از مظاهر این داد و ستد، تعیین اصول و روشهای تربیتی بر اساس روش شناسی فقهی است.

۱ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۰۷


۰ نظر ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۰۰

نویسنده گزارش: ساجده السادات رضوی زاده

 پنجمین جلسه گروه در سال 95                                                                                                                            

با سلام

این جلسه روز سه شنبه1395/02/21در سایت دکترای گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان با حضور دکتر نوروزی و خانم ها داوری و رضوی زاده(ساجده السادات و یاسمن زهرا) با ادامه موضوع اندیشه های هگل برگزار شد.


خانم داوری در این جلسه بحث قبلی خود را از کتاب پدیدارشناسی روح تکمیل کرد. آنچه از ادامه کتاب پدیدارشناسی روح برمی آید مبین این است که هگل جوهریت را هم دربرگیرنده امر عام و هم بی واسطگی می داند و همچین به ارتباط دو سویه جوهر و عامل اشاره می کند. او فلسفه را حاصل تنها جزمیت و یا تنها تفکر نمی داند. هگل می گوید: عامل همان است که هستی دارد این یعنی اصالت دادن به آن چه در حال شدن است. به عبارت دیگر عامل خود را به باالقوه خود مبدل کرده بالفعل می شود. روح اساساً نتیجه فعالیت خود است و شاید این همان بازگشت به خویشتن است که تحت یک کنش با خویشتن ایجاد می شود و نه صرفاً یک وحدت آغازین و بی واسطه.


در بخشی دیگر از کتاب، هگل می گوید: خدایی زیستن به معنای "عشق ورزیدن به خود"است و زندگی خدایی یک هم هویتی و وحدت نیاشفته با خویشتن است و در عین حال تلاش و کوشش فردی را در مسیر شدن نفی نمی کند. هگل گزاره های کلی که خدا مبتدای ایستای آنهاست و یا گزاره هایی مانند: "همه گیاهان..." را کلی و نامفید دانسته مفید بودن را در تبیین نهاد و گزاره ها به صورت جزئی می داند. طبق نظر هگل، یک نتیجه را که امری است که با وساطت حاصل شده، می توان چونان امری بی واسطه دریافت. و این همان بی واسطگی غایت است که ارسطو می گوید. به عبارت دیگر هگل تمام وسایط را اموری ضروری برای رسیدن به نتیجه که ذاتاً بی واسطه است به حساب می آورد.


هگل می گوید: دانندگی وقتی واقعی است که علمی و یا به صورتی نظام یافته باشد و بتوان آن را توضیح داد. بر این اساس صرف گزاره هایی که مبتدای آن خداست از خدا موجودی ایستا به دست می دهد. خدا را باید با صفات او و تفکر بر گزاره های مرتبط با صفات او معنا کرد. همچنین معتقد است: یک امر اصیل وجود دارد و در آزمون و خطا، گزاره های مرتبط با آن امر اصیل ممکن است باطل و رد شوند و این بطلانها و ردها که کمبود نیز محسوب می شود، سبب کامل شدن امر اصیل نزد ما می شود. بدین صورت می توان گفت: هگل از طرفی با جزم گرایان و از سویی دیگر با شهودگرایان در تقابل بود و شناخت را در سایه "شکاکیت و تفکر نظری" میسر می دانست.


در ادامه هگل می گوید: جوهر ماهیتاً عامل است یا به عبارتی هر چه می شود، بر اثر حرکت و کنشهای جوهر است. "هر آنچه عقلایی است واقعی است و هر آنچه واقعی است، عقلایی" این جمله کلیدی کتاب فلسفه حق هگل است که در  پدیدارشناسی روح هم مورد توجه قرار گرفته است. هگل صفت "واقعی" را به آن چیزی که در عین حال ضروری است اطلاق می کند و تأکید می کند: کنش و واکنشهای خود با خویشتن است که امر ضروری را پدید می آورد. در بعد اجتماعی نیز در هر زمان با توجه به رفتار اهل آن زمان ضرورتی برای "واقعی شدن" ایجاب می شود.

و خانم رضوی زاده نیز بحث مختصری از کتاب خدایگان و بنده( بخشی از پدیدارشناسی روح) را ارائه نمود که صحبت از آرزوی حیوانی که همان نیازهای طبیعی مانند خوردن، پوشیدن و مانند آن است و آرزوی انسانی است که منظور داشتن آرزو برای دیگریست. و به گفته هگل تاریخ انسانی، تاریخ آرزوهای آرزو شده است. از نظر هگل آرزوهای انسانی است که آدمی را در جهت رسیدن به خودآگاهی کمک می کند.

جلسه آینده نیز به جمع بندی نظرات هگل خواهیم پرداخت و یک مقاله نیز برای بحث روش تحقیق معرفی خواهد شد و قسمتی از جلسه به آن پرداخته خواهد شد.

با تشکر از حضور همیشگی دکتر نوروزی و سایر دوستان

۰ نظر ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۴۶


به مناسبت ولادت حضرت امام حسین(ع):




مولف: صادق کرمیار
ناشر کتاب : کتاب نیستان
سال نشر: 1394

« نامیرا» داستانی شخصیت‌محور است؛ رمانی با خرده‌روایت‌هایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدم‌ها. این روزگار است که آدم‌ها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن می‌گذارد. نویسنده‌ی کتاب را به سبک رمان‌های کلاسیک با شروعی آرام آغاز می‌کند، تصویرسازی می‌کند، شخصیت‌ها را یک به یک وارد داستان می‌کند، آن‌ها را معرفی می‌کند و با داستان پیش می‌برد. «نامیرا» اسیر اختلاف روایت‌های تاریخی نشده و البته از عقبه‌ی تحقیقی درستی بهره برده است

۱ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۰۰

دکتر غلامحسین شکوهی در گذشت.


درگذشت بزرگ مرد عرصه تعلیم و تربیت را به خانواده این استاد عالی قدر و به همه اساتید و دانشجویان این عرصه تسلیت می گوییم.

همیشه هستی، همین حوالی...

روحشان قرین آرامش و رحمت اللهی

گروه دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۵

با سلام

جلسه بعدی گروه روز سه شنبه1395/02/21، ساعت10 در سایت دکترای گروه علوم تربیتی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان و با ادامه بحث هگل برگزار خواهد شد.

منتظر حضور پرشورتان هستیم.

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۲
فراخوان دومین کنگره بین المللی علمی پژوهشی سیره اهل بیت علیهم السلام با محوریت سیره امیرالمؤمنین علی علیه السلام

با اهدای سلام ، تحیّات و احترام

دومین کنگره بین المللی علمی پژوهشی سیره اهل بیت(علیهم السلام)تلاشی پژوهشگرانه به منظور بازشناسی سیره امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) و کنکاشی در زوایای متعدد و جوانب مختلف روش حکومتی، نگرش دینی، کنش اجتماعی و منش اخلاقی آن حضرت است.

این رخداد علمی از رهگذار تبیین مکتب علوی و ترویج فرهنگ مرتضوی عرصه ای برای ارائه ی یافته های نو و عرضه ی دستاوردهای کاربردی در راستای مواجهه روشمند با چالش های پیش روی جوامع امروز بشری،فراروی اندیشمندان،اصحاب قلم و ارباب فکر و نظر فراهم آورده است.

برخی از مهم ترین مزیت های شرکت در کنگره :

- ممتازین کنگره در اختتامیه میهمانان ویژه آستان مقدس علوی خواهند بود

- مقالات برتر در صورت دارا بودن شرایط علمی پژوهشی در مجلات تخصصی مربوطه چاپ می شود

- داوری و انتشار رایگان(چاپ چکیده مقالات ، ارائه نرم افزار مجموعه مقالات و نمایه سازی در سایت های معتبر) مقالات پذیرفته شده

- صدور گواهینامه بین المللی برای مقالات پذیرفته با امتیاز علمی پژوهشی

 -امکان صدور تاییدیه مقالات پذیرفته شده قبل از برگزاری کنگره از سوی دبیرخانه جهت ارتقای رزومه اساتید و مصاحبه دانشجویان (دکتری)

- و غیره

مکان برگزاری:

افتتاحیه-ایران

اختتامیه-عراق ،نجف اشرف


مهلت ارسال آثار: 

تا 31 اردیبهشت ماه 1395 تمدید شد 

ارسال آثار از طریق پست الکترونیکی کنگره  icsirah14@gmail.com


پژوهشگران جدیدی که هم اکنون با کنگره آشنا می شوند و مایل به شرکت علمی و ارائه مقاله می باشند، آخرین فرصت ارسال آثار تا  آخر اردیبهشت ماه 1395   می باشد که به ایمیل کنگره به نشانی
icsirah14@gmail.com 
می بایست چکیده و اصل مقاله همراه با ترجمه چکیده عربی و انگلیسی و رزومه نویسنده/نویسندگان جهت ارزیابی اولیه ارسال نمایند.

 

محورهای اصلی کنگره

1. جایگاه قرآن در سیره امیر المومنین علی علیه السلام

2. اقتصاد و معیشت از منظر امام علی علیه السلام

3. سیره علوی ، فرهنگ و معاشرت

4. اخلاق و تربیت از دیدگاه امام علی علیه السلام

5. حاکمیت و سیاست در سیره امام علی علیه السلام

6. امام علی علیه السلام ، علم و عقلانیت

7. سیره علوی ، معنویت و عبادت

8. هنر و ادبیات در سیره علوی


جهت اطلاعات بیشتر به آدرس سایت کنگره به نشانی

www.icsirah14.com

مراجعه فرمائید.


دبیرخانه مرکزی

همه روزه از ساعت 8:30 تا 12:30

02532945787

09379255501


دبیرخانه علمی

دانشکده الهیات دانشگاه قم

همه روزه از ساعت 8 تا 14

02532103940

دبیرخانه دومین کنگره بین المللی علمی پژوهشی سیره اهل بیت علیهم السلام
۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۰۸

اندکی تأمل....



امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: «إِنتهزوُا فُرَصَ الخیرِ فإِنَّها تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب؛ فرصت های نیک را غنیمت بشمارید؛ به درستی که فرصت ها مانند گذر کردن ابر می گذرد».

۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۰۰



سلام بر مبعث

پیام خیزش انسان

از خاک تا افلاک

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۸


شفاء بنت عبدالله از زنان مومن صدر اسلام  و از عاقل ترین و فاضل ترین آنها بود. او اولین معلم زن در اسلام بود که در جاهلیت خواندن و نوشتن می دانست. بعد از اسلام به امید ثواب، به زنان مسائل اسلامی را می آموخت. او مورد توجه رسول خدا بود.

حضرت برای او خانه ای در محله زرگران اختصاص داد. پیامبر به خانه او می رفت و تعالیم اسلام را به او آموزش می داد. این رفتار پیامبر و ارتباطی که با شفاء برقرار می کرد نشان از تکریم زنان دانشمند دارد و این موضوع به حدی اهمیت داشت که پیامبر در فکر تامین مادی این زن هم بودند و برای ارتقاء علمی او تعالیم لازم را می دادند.

در جامعه ای که اکثریت از سواد برخوردار نبودند باید برنامه ریزی ویژه ای جهت بالابردن سطح دانش و سواد مردم می شد و در این راستا پیامبر  برای آموزش تعالیم دینی مخصوصا برای زنان، این گونه  برنامه داشت.


بخشی از مقاله «گونه شناسی رفتار پیامبر در ارتباط با زنان»
طاهره رجبی
۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۱۷

نویسنده گزارش: ساجده السادات رضوی زاده

 چهارمین جلسه گروه در سال 95                                                                                                                              

با سلام

این جلسه روز سه شنبه1395/02/14 در سایت دکترای گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان با حضور دکتر نوروزی و خانم ها داوری و رضوی زاده با ادامه موضوع اندیشه های هگل برگزار شد.

در این جلسه خانم داوری به بیان نکاتی از پدیدار شناسی روح هگل پرداختند. از نکاتی که هگل در مقدمه ای بر پدیدار شناسی روح بدان توجه می کند، مسأله از انحصار خارج شدن "امر نو" یا همان فلسفه و دموکراتیک و همه فهمایی آن است. البته باید توجه داشت: هگل هرگز منظورش این نبوده که فلسفه را عامیانه کنند یا به زبان عوام بیان نمایند بلکه او می گوید: خروج از انحصار و در دسترس اندیشمندانی که میل به تفکر بر آن را دارند سبب رشد آن علم می گردد. او همین نگاه را در خروج از انحصار برای علومی چون ریاضی، فیزیک و... نیز دارد.
هگل که درک مطالب فلسفی اش حتی برای خواص علم فلسفه نیز دشوار است، فهم این دانش را منوط به تلاش و پشتکار اندیشمند علاقه مند می داند.
هگل با توجه به اعتقادش به "نو" بودن فلسفه، هر امر نویی را به خاطر نقایصش مستحق انتقاد می داند. اما می گوید: نقد نباید به گونه ای باشد که کل آن علم را درگرگون کرده و از بین ببرد و چنین نقدی پسندیده برای رشد آن علم نیست. او به ضدیت دو تفکر رمانتیسیم و روشنگری در عصر خویش توجه دارد که یکی همه فهم بودن فلسفه و حقیقت را مورد توجه قرار داده و دیگری نظر به الوهیت و درک بی واسطه حقیقت دارد، و خود نیز همه فهم شدن علم و حقیقت را حق می داند.
او در ادامه توجه به مضمون(معناگرایی) که امر مطلق را به گونه ای همه فهم بیان می کند را در ضدیت با صورتگرایی که امر مطلق را پدیده ای یکنواخت و غیر قابل فهم می شمارد، قرار می دهد و نوع نقد و توجه صورتگرایان به امر مطلق را مورد انتقاد جدی قرار می دهد.

هر چه بیشتر در آثار هگل و اندیشه هایش غور می کنیم بیشتر به سختی و پیچیدگی فلسفه هگل پی می بریم. جلسه بعد نیز موضوع حول همین محور خواهد بود.

با تشکر از حضور دلگرم کننده دکتر نوروزی


۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۶
۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۰۰

با سلام

جلسه بعدی گروه روز سه شنبه1395/02/14 ساعت10 در سایت دکترای گروه علوم تربیتی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی برگزار خواهد شد. در این جلسه به ادامه بحث هگل خواهیم پرداخت.

منتظر حضور گرمتان خواهیم بود.

با تشکر

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۴۱