بحث و گفتگو
تربیت شدن یا تربیت کردن؟
نویسنده: زهرا عسگری
از ابتدای انسانیت تاکنون، حقیقت ، دانایی و دستیابی به آن را میتوان مهم ترین دغدغه آدمی دانست. یکی از راههایی که از آن برای رسیدن به حقیقت می توان بهره گرفت؛ «گفت و گو» است. در یونان باستان علاوه بر استفاده از کتاب و محتوای مکتوب، به این روش توجه خاصی می شده است.افزون بر عامه مردم یونان، فرهیختگان به این روش اهتمام خاصی داشتند. آنها نه تنها اوقات فراغت خود را با گفت و گو درباره معارف عمیق انسانی می گذراندند؛ بلکه گفت و گو را راهی به سوی علم و دانایی می دانستند.
در مجامع علمی و فرهنگی رسمی و غیر رسمی امروز ایران، کمتر به گفت و گو به عنوان ابزاری برای نیل به حقیقت توجه میشود.در صورتی که در تاریخ تعلیم و تربیت، گفت و گو در مسیر دانایی ، اهمیت خاصی داشته است که آثاری از آن را در شیوه علم آموزی نظام حوزوی میتوان مشاهده کرد.در حوزه های علمیه، برای دستیابی به حقیقت، علاوه بر محتوای مکتوب، به اشخاص نیز عنایت ویژه ای دارند و سعی میشود در قالب گفت و گو بین استاد و شاگرد و یا بین شاگردان، حقیقت را از دریچه نگاه مستقیم و زنده آدمی کشف کنند.
در مسیر گفت و گو برای حقیقت، روش سقراطی ویژگی خاصی دارد.سقراط اینچنین گفت و گویی را به دانشمندان و اصحاب علم محدود نمی کرده است؛ بلکه معتقد بوده با گپ و گفتی - به روش دیالکتیک - با عامه مردم هم میتوان به حقیقت رسید.
با توجه به این مقدمه و به پیشنهاد دکتر نوروزی، اعضای گروه در پی آنند هر جلسه زمانی را به گفت و گوی سقراطی اختصاص دهند و در باره مسائل عمیق تعلیم و تربیت به گفت و گو بپردازند.از دوستان عزیز انتظار میرود علاوه بر مطالعه درباره موضوع انتخاب شده ، درباره آن تفکر هم داشته باشند تا بتوانیم با هم افزایی افکار، قدمی به دانایی و حقیقت نزدیکتر شویم.
درباره سیر موضوعی این جلسات پیشنهاد میشود ابتدا از موضوعات کلی و اساسی تعلیم و تربیت شروع کرده و در مسیر کار به مسائل و مشکلات تربیتی روز جامعه و کاربردی بپردازیم.از این رو در این جلسه گروه، موضوع «تربیت کردن یا تربیت شدن» را به بحث خواهیم گذاشت و درباره وجوه مختلف این مسئله از منظر متربی، مربی و والدین و بررسی چگونگی این امر در انسانهای وارسته تاریخ گفت و گو می کنیم.
تربیت شدن یا تربیت کردن
اگر آدمی را به آنچه نا خود آگاه در پی آن است آگاه نمایند، اشتیاق او به کشف آن کمتر می شود و اگر وی را به آن اجبار کنند، از آن دور می شود. زیرا انسان همیشه به دنبال آن چیزی است که دست نایافتنی است و چون بدان دست یابد آن را از دست می دهد.هنر مربی ایجاد و جوشش عشق و تقویت نیاز متربی به پیام های تربیتی است ؛ بدون اینکه او را نسبت به دریافت آن مجبور کند. در تربیت کردن، فاعل تربیت مربی است و در تربیت شدن، فاعل تربیت متربی....(دکتر عبدالعظیم کریمی،تربیت آسیب زا)
- چرا خداوند در مقام اعلی مربی، در سیر تربیتی انسان، با آوردن دین و شریعت به تربیت کردن او پرداخته است؟
- در مسیر تریبت انسان، تربیت کردن مقدم است یا تربیت شدن؟
- در چه مقاطعی از سیر تربیتی باید متربی را رها کرد تا خود تربیت شود و در چه زمانهایی باید مربی فعال باشد؟
- اگر رویکرد مربی تربیت شدن باشد، چگونه میتواند متربی را در این مسیر یاری دهد؟
- نقش مربی در تشنه تر شدن متربی چیست؟در مقام مثال آیا پسندیده است با خوراندن نمک به انسان، او را به آب نشته کرد؟
- مربی تا چه حد باید شرایط تربیتی را مهیا کند؟ چقدر باید متربی را به دست زندگی، با همه بالا و پایینی هایش پسپارد؟
- با نگاهی سریع در تاریخ به وضوح مشاهده میکنیم که انسانهای وارسته و تربیت شده معمولا پدر و مادری برای تربیت کردن نداشته اند و معمولا در کشاکش روزگار تربیت شده اند.جایگاه والدین در تربیت کردن و تربیت شدن کجاست؟
- من به عنوان یک متربی، با خود باید چگونه رفتار کنم؟ تربیت کردن خودم؟ تربیت شدنم؟
منتظر نظرات شما هستیم...
منظور از تربیت، تربیت رسمی است یا غیر رسمی؟
در تربیت رسمی که رویکرد اصلی رشته ما هم ( نمیدانم متاسفانه یا خوشبختانه) بیشتر به آن سمت است، به نظرم وجود برنامه درسی و ساختار رسمی آموزشی دلیلی است بر« تربیت کردن»
«تربیت شدن» بسته به ظرفیت وجودی انسانها دارد و نسخه قابل قبول برای همه نیست.لایکلف الله نفسا الا وسعها...