یک سه شنبه یک کتاب
سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ق.ظ
چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟
نویسنده: مارتین هایدگر
ترجمه: سیاوش جمادی
نشر: ققنوس
تعداد صفحه: 458
این کتاب در شناخت تفکر متأخر هایدگر همانقدر مهم است که هستی و زمان برای آشنایی با تفکر متقدم او. به باور هانا آرنت، این کتاب یگانه عرضهداشت فلسفه متأخر هایدگر به صورت سیستماتیک است و در ضمن شاید هیجانانگیزترین کتاب او. اگر این کتاب هیجانی برانگیزد، این هیجان خود از شگفتی و حیرت خواننده در برابر ادعاهایی از این دست خاستن میگیرد که (علم فکر نمیکند)، (میمون دست ندارد)، اگر نبود حضور امر حاضر (نهتنها موتورهای هواپیما از کار میافتادند بلکه اصلا موتور هواپیمایی در میان نبود) و بالأخره و عجیبتر از همه اینکه (اندیشهانگیزترین امر در زمانه اندیشهانگیز ما آن است که ما هنوز اندیشه نمیکنیم). برای اثبات همین ادعاست که بدواً باید روشن شود که (چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟) این کتاب در راه پاسخدادن به این پرسش است.
کتاب حاضر که شرح و بیانی کمابیش شفاف و منظم درباره فلسفه هایدگر پس از هستی و زمان عرضه میکند، همچون هستی و زمان از پرسش آغاز میشود و به پرسش میانجامد. اما این انجام نه به معنای ختم کلام بلکه گویای گشودگی و مفتوح ماندن اثر است. عنوان کتاب خود پرسشی است که نویسنده جای جای به دلالتهای چهارگانه آن اشاره میکند و درباره هر یک به تفصیل توضیح میدهد. این بدان معناست که نویسنده خود در ترجمه was heisst Denken رهگشای مترجم میشود و در عین حال مترجم را در این که کدام یک از دلالتهای چهارگانه را ملاک قرار دهد بلاتکلیف میگذارد. پیداست که دلالتهای دوم و سوم برای ترجمه عنوان کتاب مناسب نیستند چه این دو ذیل و تابع دلالتهای اول و چهارم قرار میگیرند. خواننده میتواند شرح مبسوط این دلالتها را در بخش دوم کتاب مشخصا در درسگفتار 1، در گذار از درسگفتار 1 به 2، در گذار از درسگفتار 4 به 5، و در درسگفتار آخر (11)، مطالعه فرماید. آنچه در این صفحات میخوانیم صرفا تکرار آنچه پیشتر آمده است نیست بلکه در هر بار پرسش یک گام واشکافتهتر میشود. سیاوش جمادی پیش از این کتاب، اثر سترگ هستی و زمان را از همین نویسنده ترجمه کرد و کتاب تالیفی زمینه و زمانه پدیدارشناسی او برنده جایزه بیست و پنجمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.
چه باشد... در نظر اول، به واسطهی اینکه مجموعه درسگفتار است، این تصور را در خواننده برمیانگیزد که با کتابی روانتر در نسبت با هستی و زمان طرف است؛ چه، هرچه باشد اینها شفاهی بیان شده و آنها روزها و ماهها صرف انتخاب تکتک کلماتاش شده. این تلقی تاحدودی، بله تاحدودی، درست است؛ زیرا به هر حال این درسگفتارها برای مستمع بیان میشود و بیانگر اگر فهم را در صورت مخاطب نبیند سعی میکند اندکی دستِ پایینتر بگیرد که در این مورد چنین است و خود هایدگر در همان درسگفتارهایی ابتدایی بیان میکند که توقعاش برآورده نشده و لذا در وادی پیشپااُفتادهتری قدم میگذارد. ولی، هایدگر همان هایدگر است: قبل از بیان حتماً یادداشت کرده و چیزهایی را که میخواهد بگوید را خواهد گفت، حالا گیریم سبُکتر. این بیانات آنقدر عمیق و درست مهندسی شده که جایجای کتاب پُر از پانویسهایی است که مترجم توانمند (سیاوش جمادی) تحیر خود را در مواجه با این سخنان مسجع فریاد میزند یا ناتوانیِ زبان مقصد را به رخ خوانندگان میکشد. با این حال آنچه که از پس همه این حرفها بیرون میآید اندیشه ناب است، اندیشهای برانگیزاننده که خوانندهی مشتاق را بسیار مسرور خواهد کرد.
میتوان مقالهها و کتابها راجع به محتوای چه باشد... نوشت ولی برای آنان که همه چیز را خلاصه میخواهند باید باز هم به نیکفر بازگردیم: «خلاصهی کلام هایدگر این میشود که یا شما میتوانید فکر کنید، آنسان که منظور آن متفکر است، پس میدانید که فکر کردن چیست، یا نمیتوانید، که اگر چنین باشد، مشکلتان را چارهای نیست.»
کتاب حاضر که شرح و بیانی کمابیش شفاف و منظم درباره فلسفه هایدگر پس از هستی و زمان عرضه میکند، همچون هستی و زمان از پرسش آغاز میشود و به پرسش میانجامد. اما این انجام نه به معنای ختم کلام بلکه گویای گشودگی و مفتوح ماندن اثر است. عنوان کتاب خود پرسشی است که نویسنده جای جای به دلالتهای چهارگانه آن اشاره میکند و درباره هر یک به تفصیل توضیح میدهد. این بدان معناست که نویسنده خود در ترجمه was heisst Denken رهگشای مترجم میشود و در عین حال مترجم را در این که کدام یک از دلالتهای چهارگانه را ملاک قرار دهد بلاتکلیف میگذارد. پیداست که دلالتهای دوم و سوم برای ترجمه عنوان کتاب مناسب نیستند چه این دو ذیل و تابع دلالتهای اول و چهارم قرار میگیرند. خواننده میتواند شرح مبسوط این دلالتها را در بخش دوم کتاب مشخصا در درسگفتار 1، در گذار از درسگفتار 1 به 2، در گذار از درسگفتار 4 به 5، و در درسگفتار آخر (11)، مطالعه فرماید. آنچه در این صفحات میخوانیم صرفا تکرار آنچه پیشتر آمده است نیست بلکه در هر بار پرسش یک گام واشکافتهتر میشود. سیاوش جمادی پیش از این کتاب، اثر سترگ هستی و زمان را از همین نویسنده ترجمه کرد و کتاب تالیفی زمینه و زمانه پدیدارشناسی او برنده جایزه بیست و پنجمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.
چه باشد... در نظر اول، به واسطهی اینکه مجموعه درسگفتار است، این تصور را در خواننده برمیانگیزد که با کتابی روانتر در نسبت با هستی و زمان طرف است؛ چه، هرچه باشد اینها شفاهی بیان شده و آنها روزها و ماهها صرف انتخاب تکتک کلماتاش شده. این تلقی تاحدودی، بله تاحدودی، درست است؛ زیرا به هر حال این درسگفتارها برای مستمع بیان میشود و بیانگر اگر فهم را در صورت مخاطب نبیند سعی میکند اندکی دستِ پایینتر بگیرد که در این مورد چنین است و خود هایدگر در همان درسگفتارهایی ابتدایی بیان میکند که توقعاش برآورده نشده و لذا در وادی پیشپااُفتادهتری قدم میگذارد. ولی، هایدگر همان هایدگر است: قبل از بیان حتماً یادداشت کرده و چیزهایی را که میخواهد بگوید را خواهد گفت، حالا گیریم سبُکتر. این بیانات آنقدر عمیق و درست مهندسی شده که جایجای کتاب پُر از پانویسهایی است که مترجم توانمند (سیاوش جمادی) تحیر خود را در مواجه با این سخنان مسجع فریاد میزند یا ناتوانیِ زبان مقصد را به رخ خوانندگان میکشد. با این حال آنچه که از پس همه این حرفها بیرون میآید اندیشه ناب است، اندیشهای برانگیزاننده که خوانندهی مشتاق را بسیار مسرور خواهد کرد.
میتوان مقالهها و کتابها راجع به محتوای چه باشد... نوشت ولی برای آنان که همه چیز را خلاصه میخواهند باید باز هم به نیکفر بازگردیم: «خلاصهی کلام هایدگر این میشود که یا شما میتوانید فکر کنید، آنسان که منظور آن متفکر است، پس میدانید که فکر کردن چیست، یا نمیتوانید، که اگر چنین باشد، مشکلتان را چارهای نیست.»
۹۵/۱۲/۱۰