یک سه شنبه یک کتاب
تسخیر سعادت
نویسنده: برتراند راسل
مترجم: ع. وحید مازندرانی
نشر: امیرکبیر
تعداد صفحه: 305
در ترجمه و انتخاب عنوان این کتاب دچار اندکی تأمل و تردید شدم. در واقع معادل فارسی نام اصلی آن «تسخیر سعادت» و یا به اصطلاح قدما تحصیل سعادت است. علاوه بر توجه کافی به این نکته و با وجود علاقهی سرشاری که در حفظ تمام معانی و مضامین این اثر ممتاز داشتهام باز محض قبول خاطر بیشتر خوانندگان عنوان «شاهراه خوشبختی» را ترجیح دادهام که گمان میکنم دور از منظور خود نویسنده نیست بلکه بنابر توضیح مختصری که در مقدمهی کتاب نوشته است عین مقصود اوست چنانکه گوید:
«این کتاب خطاب به اهل فضل و دانش نیست و یا آن دسته و جماعتی که میپندارند نکتههای اخلاقی زندگی را باید از راه گفت و شنود آموخت. در صفحات این اثر، رموز فلسفی و یا سخنان علمی نخواهید یافت، منظورم فقط این بوده است که دانستنیهای منطبق با ذوق سلیم را برجسته نمایم. راجع به دستورات مذکور در این کتاب هم باید خاطرنشان کنم که همهی آنها مبتنی بر تجربهها و مشاهدات خودم در عرصهی زندگی است و هر وقت که خود، این قواعد و اصول را به کار بردهام خوشی بیشتری نصیبم شده است . از این رو امیدوارم که در میان انبوه جمعیت بشری، کسان بسیاری خواه زن یا مرد که گرفتار بدبختیاند بیآنکه طرفی از آن بربندند به وسیلهی راه و روشی که در این کتاب باز نمودهام علاج گرفتاری خویش و طریق پیشگیری از آنرا در یابند. به نظر من بسا کسانی که از نعمت خوشبختی محرومند بر اثر جهد و تلاش پیگیر در پیروی از قواعد مندرج در این کتاب خواهند توانست راز سعادت را بدست آورند.»
با وجود خضوع بسیاری که نویسندهی بلند پایه دربارهی وزن علمی مطالب این کتاب نموده است و ضمن ستایش فراوان از قدرت و سبک عالی نویسندگی او در شرح و بیان نکتههای فلسفی، باز در دو سه فصل این اثر پی بردن تام و تمام به کنه کلام خالی از اشکال نبود. در هر حال اهتمام بسیار شده است که در ترجمهی حتی عبارات سنگین آن قصوری واقع نشود و حتیالامکان کتابی شایسته و ارجمند به علاقمندان آثار قلمی این صاحبنظر عالیقدر تقدیم شده باشد.
علت بدبختی افراد چیست؟
حیوانات تا وقتی که ناخوش نباشند و خوراک آنها به انداز ه کافی فراهم باشد
خرسندند، وضع افراد بشر نیز در مقام قیاس باید بر همین قاعده و اساس باشد
ولی در جهان کنونی لااقل حال اکثر ایشان بدین منوال نیست. هرگاه خودمان
خوشبخت نباشیم شاید خیال کنیم که ما هم مستثنی به شمار نمی رویم اما اگر از
نعمت سعادت برخوردار باشیم می توانیم دریابیم که روزگار کدام یک از دوستان
ما ناگوار است. هنگامی که بخواهیم وضع و حال آشنایان خود را مورد بررسی
قرار دهیم بایستی از هنر قیافه شناسی سررشته ای داشته باشیم و خویشتن را
کامل آماده شناختن احوال کسانی سازیم که در زندگانی روزانه با آنها برخورد
داریم.
سعادت!
خوشبختی بر دو نوع است هر چند که بدون تردید درجات میانه ای هم وجود دارد. دو قسم خوشبختی مورد نظرم را میتوان ساده و فانتزی (توأم با خیالبافی) یا حیوانی و روحانی یا ناشی از دل و عقل متمایز نمود و اختیار هر شق بستگی به قسمی دارد که قصد اثبات آن را داشته باشیم. در اینجا من قصد اثبات هیچکدام را ندارم بلکه فقط می خواهم مطالبی را توضیح بدهم. ساده ترین راه بیان دو نوع خوشبختی که من در نظر دارم اینست که تحصیل یک نوع از آن برای همه کس مقدور است و قسم دیگر تنها نصیب کسانی می شود که سواد خواندن و نوشتن دارند. در هنگام کودکی ام مردی را می شناختم که بسیار خوشبخت میزیست. کارش چاه کنی بود، قامتی بلند و جثه ای قوی داشت و با سواد بود. وقتی که در انتخابات پارلمانی ۱۸۸۵ یک رأی آورد اولین باری بود که از وجود چنین دستگاهی آگهی می یافت. خوشبختی او بر دلیل فکری و یا عقیده مالکیت همگانی اسباب آسایش و رفاه استوار نبوده است و یا با رونق کار فلن فرقه ی مذهبی که شنبه را روز هفتم و مختص استراحت میشمارند و یا هرگونه عقیده و شعاری که روشنفکران برای تأمین سعادت زدگانی لازم می پندارند ارتباطی نداشته است. خوشی او به نیروی جسمانی و خرسندی از کارو فراغت از اندیشه و خیال غلبه ی بر موانع عظیم مبتنی بوده است.
در موجبات بدبختی
2. بدبختی بایرونی
3. رقابت
4. ملالت و هیجان
5. خستگی
6. حسادت (رشک)
7. حس گناهکاری
8. جنون آزار دیدگی
9. وحشت از افکار عمومی
در اسباب خوشبختی
11. شوق و نشاط
12. محبت
13. خانواده
14. کار
15. سرگرمی
16. تلاش و تسلیم
17. آدم خوشبخت