تربیت عقلانی بصیرت گرا
نظریه تربیت عقلانی بصیرت گرا
Insight-oriented Rational Education Theory (IRET)
این نظریه، حاصل پژوهشی
بنیادی است که عهدهدار تحلیل معناشناختی مفهوم تعقل و بررسی اهمیت و نقش آن در
متون موثق اسلامی است و ضمن بررسیهای توصیفی–تحلیلی با رویکردی فلسفی، حاصل آمده است. بر اساس این نظریه، در فرهنگ اسلامی، عقل
و پدیدار آن یعنی تعقل، از معنایی ویژه برخوردار است که در فرهنگهای دیگر همتایی
ندارد. این معنا که صرفا از طریق تبیین مفهوم عقل در متون موثق اسلامی قابل حصول
است، تمایز میان عقل نظری و عملی را امری اعتباری میداند.
به اعتقاد من، در متون اسلامی، عقل به
عملکرد آن معنا میشود؛ بنابراین شناخت عقل، منوط به شناخت تعقل و به تبع آن،
کردار عقلانی(یعنی اتخاذ روش عقلانی) است. مطابق این برداشت، تعقل، از چنان اهمیت
و نقشی برخوردار است که میتوان ادعا کرد: تربیت اسلامی، تربیت عقلانی است. بدین
معنا که هدف اساسی آن، پرورش تعقل و روش اساسی آن، روش عقلانی است.
معتقدم که با تبیین مفاهیم
«تعقل»، «تربیت عقلانی» و «بصیرت»، امکان تدوین یک نظریة اساسی در تعلیموتربیتاسلامی
را برای سازماندهی و تسهیل عمل تربیت فراهم میکند. مطابق این نظریه، برای یک
مربی مسلمان، «یادگیری نافع» و «نافعیت
یادگیری»، متکی و مبتنی بر اصول و موازینی برگرفته از اسلام است. در این نوع
تربیت، آموزش(یا به تعبیر من «تدارک تربیت») به منظور ایجاد نوعی از یادگیری صورت
میگیرد که مورد تأیید و تأکید آموزه های مندرج در منابع موثق اسلامی است. این کلیترین
تعریفی است که میتوان از تربیت اسلامی ارائه داد اما ارائة تعریفی دقیق، صرفا
منوط به برقراری ارتباط منطقی میان دو مفهوم «تربیت» و «تعقل» است.
در این نظریه برای تبیین مفهوم تربیت
عقلانی بر تعبیری از عقل تکیه میشود که در آن، دامنة کارکرد عقل از حوزة
ادراک(نظر) تا تحریک(عمل) گسترده است. این،
گزاره، از اساسیترین مدعاهای “نظریه تربیت عقلانی بصیرت گرا” بشمار میرود و اساس
آن را تشکیل میدهد. براین اساس، در صورتی که عقل صرفا مربوط به قوای ادراکی باشد،
پرورش تعقل در حقیقت به معنای پرورش ذهن و تواناییهای ذهنی خواهد بود و در نتیجه
پرورش سایر ابعاد شخصیت آدمی از جمله بعد اخلاقی، موکول به اقدامهای دیگر و توجه
به عناصری متفاوت -جز عقل- خواهد بود اما با گسترش دامنة تعقل تا حوزههای تحریکی،
تعقل، تمامی حوزههای گوناگون و ابعاد اساسی شخصیت آدمی -که تربیت، هدایت رشد آنان
را عهدهدار است- را شامل میشود. بدینترتیب، تربیت عقلانی صرفا محدود به حوزههای
شناختی نمیشود بلکه پا به عرصة ایمان و عمل نیز میگذارد و تربیت عقلانی(=پرورش
تعقل) با تربیت اخلاقی یکی میشود بدین ترتیب تربیت اخلاقی عبارت خواهد بود از
هدایت رشد بعد عقلانی وجود آدمی.
مطابق نظریة تربیت عقلانی
بصیرتگرا، تربیت اسلامی عبارتست از هدایت رشد ابعاد اساسی شخصیت آدمی از طریق
پرورش تعقل -که دامنه عملکرد آن از حوزة ادراکات تا حوزة تحریکات گسترده است- و
حاصل آن، ایجاد، حفظ و توسعه بصیرت است که از طریق پرورش نظری توأم با پرورش عملی،
امکانپذیر میگردد.
تکیه هدایت در قرآن، بر پرورش عقل-هم در
بعد نظری و هم در بعد عملی- به معنای گسترده آن، از طریق هدایت رشد آن است که در
دو مرحله -که در عرض یکدیگرند نه در طول هم- صورت میگیرد: مرحله اول، «از علم تا
عمل» یعنی هدایت انسان ازطریق تفکر و علم حصولی و مرحله دوم «از عمل به علم» یعنی هدایت
از طریق تذکر و علم حضوری را شامل میشود. کتاب حاضر مرحله اول یعنی مرحلۀ «از علم
تا عمل» را پرورش نظری و مرحله دوم یعنی «از عمل به علم» را پرورش عملی و مجموعه این فرایندها را روش عقلانی مینامد. این به معنای تجلی ارتباط اندیشه و
عمل و تأثیر متقابل و رابطة تعاملی این دو با یکدیگر در مفهوم عقل است. این ارتباط
در پرورش جایگاه تعقل یعنی قلـب آدمی(یعنی موضع تربیت) به ظهور میرسد بدین معنا
که اندیشه و عمل، هر دو، باعث سعه یا -به عکس-
ضیق قلب شده و این ضیق یا سعه است که موضوع تربیت اسلامی است.
در تربیت عقلانی، قلب آدمی
به عنوان مرکز تعقل باید پرورش یابد و برای این مقصود بهترین روش، جهتدهی به حیات
معقول از طریق انسجام فکر و عمل یعنی توجیه مسایل نظری در آغوش مطالب عملی و تبیین
حکمت عملی در سایة حکمت نظری است. از اینرو باید رهنمودهای علمی در کنار رهبری
عملی و رهبری کوشش در پرتو رهنمود بینش صورت پذیرد. این دو اتفاق باعث ایجاد بصیرت
و نیز حفظ و توسعه آن میگردد. چیزی که چونان اهداف واسطهای تربیت عقلانی در
اسلام، برای رسیدن به هدف غایی آن(یعنی قرب منزلتی) مورد نظر است. بدین ترتیب، نظریه
بصیرت بر دو نوع پرورش نظری و -در عرض آن- پرورش عملی با کیفیت و مطابق با
فرایندهای مذکور، تأکید دارد.
دکتر علیرضا رحیمی