جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان
«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینههای تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲
قراری است بین اساتید و دانشجویان. اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد. از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت. قرار ما اینجاست...
سلام آیهی مورد اشاره در این عکسنوشته، ناقص ذکر شده که سبب تحیر و ایجاد سوال برای خواننده میشود. ادامهی آیه را هم باید ذکر میکرد که میفرماید: «مگر آنکه خدا بخواهد.» یاعلی
وَ لا تَقُولَنَّ لِشَأْىءٍ اِنّى فاعِلٌ ذلِکَ غَداً. هان اى پیامبر! هرگز نگو من این کار را فردا انجام خواهم داد... اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّه مگر اینکه خدا بخواهد؛ در تفسیر این آیه دیدگاهها متفاوت است: 1 - به باور «ابن عباس» منظور این است که، خدا به پیامبرش فرمان مىدهد که هرگاه از انجام کارى در آینده خبرداد و گفت: فردا چنین کارى خواهم کرد، آن را به خواست خدا مقید سازد و بگوید: به خواست خدا چنین خواهم کرد. «اخفش» مىگوید: تقریر آیه این گونه بوده است: «الاّ ان تقول ان شاءالله»، که«تقول» حذف شده و«شاء» به مضارع تبدیل شده است و بدین وسیله آفریدگار هستى مردم را به ادب اسلامى و انسانى تربیت مىکند و به آنان مىآموزد که هرگاه از انجام کارى در آینده خبر مىدهند و تصمیم خود را بیان مىکنند، این خبر را مقید به اراده و خواست خدا سازند تا اگر انجام نگرفت نه دروغى گفته باشند و نه اگر بر انجام آن سوگند یاد کردهاند، با سوگند خود مخالفت نموده باشند. 2 - امّا به باور «فرّاء»، «ان یشأالله» به ظاهر جانشین مصدر مىباشد و منظور این است که: مگو فردا کارى را انجام خواهم داد مگر به خواست خدا؛ و روشن است که خدا نیز جز فرمانبردارى بندگان و انجام کارهاى شایسته از آنان نمىخواهد. با این بیان گویى مفهوم آیه این است که: مگو: من چنین و چنان خواهم کرد، بلکه بگو: من تنها آنچه را خدا مىخواهد و خداپسندانه است، به خواست او انجام خواهم داد. گفتنى است که این دیدگاه بهتر است، چرا که افزون بر آنچه آمد به حذف و تقدیر نیز نیازى نیست. اینک جاى این پرسش است که در این صورت انسان به هنگام خبر از برنامهها و کارهاى آینده خود تنها مىتواند از انجام کارهاى شایسته که فرمانبردارى خدا باشد، خبر دهد، نه از کارهاى مباح، بسان سفر تفریحى و کارهاى پسندیده دیگر که جنبه عبادى ندارد. امّا باید به خاطر داشت که این نهى و هشدار براى حرمت نیست، بلکه براى ارشاد و راهنمایى است، چرا که اگر کسى این فرمان را اطاعت نکند، بدون تردید مرتکب گناه نشده است. 3 - به باور «جبایى» آیه شریفه به انسان هشدار مىدهد که نگوید من فردا چنین و چنان خواهم کرد، چرا که ممکن است پیش از انجام آن کار بمیرد و یا به رویدادهاى ناگوارى چون بیمارى گرفتار گردد و نتواند آن کارى را که آهنگ آن را داشت و وعده مىداد، انجام دهد؛ و یا ممکن است از تصمیم خود بازگردد و انجام ندهد، که در هر دو صورت دروغگو مىشود؛ با این بیان بهتر است کار را به خواست خدا مقیّد سازد و بگوید: من فردا به خواست خدا چنین مىکنم، یا به مسجد مىروم و... تا در صورت انصراف و یا عدم انجام کار از دروغ گفتن در امان بماند. به هر حال همان گونه که پیشتر نیز اشاره رفت، شرکگرایان به راهنمایى و وسوسه یهود، از پیامبر گرامى صلى الله علیه وآله در مورد سرنوشت «اصحاب کهف» و سرگذشت «ذوالقرنین» پرسش کردند و آن حضرت وعده داد که فردا پاسخ دهد، امّا«ان شاء اللّه» نگفت و کارش را به خواست خدا پیوند نزد، از این رو فرشته وحى مدتى نیامد و پیامبر به رنج و اندوه گرفتار گردید، و آنگاه که فرشته وحى فرود آمد و پاسخ پرسش شرکگرایان را آورد این آیه نیز آمد و به پیامبر فرمان رسید که: هرگاه وعده مىدهد خواست خدا را از یاد نبرد و بگوید به خواست خدا چنین خواهم کرد. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ اِذا نَسیتَ در مورد مستقلّ بودن این فراز از آیه شریفه، و یا پیوند آن به پیش از خود، دو نظر آمده است: الف: به باور گروهى این فراز از آیه به جمله پیش پیوند مىخورد و در تفسیر آن دیدگاهها متفاوت است: 1 - به باور«ابن عباس» منظور این است که: اگر در گفتارت یاد خدا و پیوند زدن کار به خواست او را فراموش کردى، هنگامى که - پس از مدتى خواه یک روز، یک ماه یا یک سال - به یادت آمد، بىدرنگ پروردگارت را به یادآور و بگو: به خواست او، این کار را انجام خواهم داد یا چنین خواهم گفت و یا از اینجا خواهم رفت. یادآورى مىگردد که ازامامان نور نیز همین دیدگاه روایت شده است. به نظر مىرسد که اگر چنین کارى انجام دهد، پاداش از دست رفته نصیب او مىگردد، بىآنکه این استثنا در سخن اثرى بگذارد. و نیز ممکن است اگر سوگندى براى انجام آن کار خورده است، بدین وسیله کفاره آن برداشته شود. 2 - امّا به باور «حسن» و «مجاهد»، منظور این است که تا از آن محفل و مجلس بیرون نرفتهاى خدا را به یادآور و ان شاء اللّه بگو. 3 - پارهاى مىگویند: اگر هنوز گفتارت ادامه دارد و به یادت آمد که خدا را یاد نکردهاى، ان شاء اللّه بگو؛ چراکه هنوز فرصت از دست نرفته است. و این دیدگاه بهتر به نظر مىرسد. 4 - و «اصم» مىگوید: هرگاه ان شاء اللّه نگفتى و از گفتار خود پشیمان شدى، پروردگارت را یاد کن. ب: امّا به باور برخى، فراز مورد بحث ارتباطى به گذشته ندارد و مستقل است، و در تفسیر آن نیز سهنظر آمده است: 1 - «عکرمه» مىگوید: منظور این است که: هرگاه خشمگین شدى، از خدا آمرزش بخواه تا آتش خشمت فرونشیند. 2- و «جبایى» بر آن است که: انسان به هنگام گفتار و تصمیم باید به یاد خدا باشد و مفهوم آیه این است که: هرگاه چیزى را که مورد نیازت مىباشد فراموش کردى، خدا را به یادآور تا تو را به خود آورد. 3 - و به باور «سدى» و «ضحاک» منظور نماز مىباشد، و مفهوم آیه این است که هرگاه نماز را فراموش کردى، آنگاه که به یادت آمد بخوان.
آیهی مورد اشاره در این عکسنوشته، ناقص ذکر شده که سبب تحیر و ایجاد سوال برای خواننده میشود.
ادامهی آیه را هم باید ذکر میکرد که میفرماید: «مگر آنکه خدا بخواهد.»
یاعلی