بازاندیشی درباره آموزش علوم
آموزش علوم با دیدگاههای گوناگونی در قلمرو فلسفه و فلسفه علم پیوند و بستگی دارد و این دیدگاههای فلسفی الزامهای معینی درباره درس و شیوه تدریس به همراه دارند.مثلا جان استوارت میل، ریاضی را پدید آمده از تجربه های حسی و دارای زمینه های روانشناسی میدانست؛ در صورتی که فرگه گزاره های ریاضی را از نوع گزاره های تجربی ترکیبی ندانسته و بلکه آنها را از گونه گزاره های تحلیلی و مانند فکر و منطق میداند.
از طرفی بیشتر آموزشهای علمی، پیرامون بدنه و اصطلاح شناسی دانش علمی انجام میشود و ماهیت علم را دربر نمیگرد. این وضعیت کاستی بزرگی در آموزش علوم است.در این پژوهش آقای سعید ضرغامی، با نظر به تحولات تاریخی اندیشه ها درباره ماهیت علم و با بر گرفتن بینشی سازه گرا/واقع گرا تلاش میکند ویژگی ها و عناصر ماهوی علم را تبیین کند.در این پژوهش در راستای تعیین حدود پژوهش،بیشتر بر روش تدریس تکیه کرده است چرا که معتقد است نقش معلم در فرایند آموزش علوم، نقشی بنیادی و تعیین کننده است.در نهایت مدلی دو بعدی در تبیین عناصر علم و ویژگی های ماهوی آن ارائه میشود که در یک بعد آن عناصر چرخه علم شامل مشاهده و تجربه، نظم و نظریه، و سر انجام پیش بینی و در بعد دیگر، ویژگی هایی برای علم برشمرده است که برخی ناظر به ویژگی های سازه ای و برخی ناظر به ویژگی های واقعی علم میباشد.
کمی تامل کنیم:
دغدغه های آقای ضرغامی در این مقاله به خوبی در سیستم آموزش و پرورش ایران قابل درک است.دانش آموزان حدود دوازده سال با علوم از انواع مختلف آن درگیر هستند ولی در نهایت تعداد بسیار محدود و انگشت شماری درکی نسبت به علم و ماهیت آن به دست میاورند.به راستی چرا و راه حل این مشکل در کجاست؟چگونه میتوان مدل دوبعدی آقای ضرغامی را به عمل تبدیل کرد؟ در نگاه دینی به علم و تعلیم و تربیت قدیم این مرز و بوم بیش از اینکه فرایند تعلیم و تربیت مطرح باشد، ماهیت علم مورد توجه بوده است.تا آنجه که علم را ذاتا نوری میدانسته اند که برای بهره گیری از آن علاوه بر پرداختن به تعلیم باید تهذیب و تزکیه نیز نمود.برای ما دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت سزاوار است با نگاهی فلسفی، تعلیم و تربیت، مخصوصا فرایند علم آموزی را بررسی کرده و برای این معضل راهکاری ارائه کنیم.
جهت اطلاع بیشتر از این موضوع به اصل مقاله رجوع کرده و پس از مطالعه، دیدگاه خود را در این موضوع ارائه نمایید. این مقاله توسط استاد جهت مطالعه اعضای گروه معرفی شده است و در جلسه بعدی گروه مجددا طرح خواهد گردید.
-زمینه ای سازه گرا/واقع گرا درباره چیستی علم و عناصر آن - سعید ضرغامی
نکته جالبی که آقای ضرغامی به آن اشاره کردند تاثیر هر یک از این دو ابعاد بر عناصر علم، در روش تدریس بود.مثلا بررسی کردند تاثیر فضای فرهنگی در بعد سازه گرایانه علم بر مشاهده و تجربه، در روش تدریس چه جوری باید اعمال بشه.
نکته ای که برای من جای تامل داشت این بود که با توجه به اینکه یکی از فضاهای فرهنگی موثر بر علم، دین است، چگونه میتوان در فضای تدریس و آموزش علوم، تاثیر گفتمان دینی را بر عناصر سه گانه علم بررسی کرد.
مثلا در گفتمان دینی، علم نوری است و بیش از این که با عالم ماده در ارتباط باشد به عالم معنا وصل است.حال وقتی که دانش آموزی در درس علوم میخواهد به مشاهده و تجربه بپردازد، چگونه باید این بعد سازه گرایانه علم را پرورش داد و چه تاثیری بر بعد واقع گرایانه علم خواهد داشت،همین طور برای نظریه پردازی دانش آموز و استنباط او از مشاهدات و تجاربش و برای پیش بینی