با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

۲۹ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است


تاریخ: 10 / 8/ 1394  یک­شنبه. ساعت 8تا 9:30

مکان : دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان

حاضرین: آقای دکتر نوروزی و خانم ها رضوی زاده، رجبی، عابدی، عسگری ،خاقانی و شریف

 

قسمت اول: نکته تربیتی

در این قسمت آقای دکتر نوروزی به تکمیل ویژگی های حق طلبی و چگونگی ماندن در جبهه پرداختند و در این رابطه به تعریف سه مولفه خودیابی، خوداحساسی و خودباوری پرداختند تا بر اساس فهم این سه مولفه، زیرساخت فکری و اعتقادی فرد و تصویری که از خود دارد، مورد تامل و سنجش قرار گیرد.سلامت ارتباط با جبهه حق، منوط به بررسی خود با معیارهای جبهه حق هست.برای این منظور قدم اول خودشناسی است و البته شناخت نسبت هر کس با خود، در مقایسه نسبت با دیگران، از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.

قسمت دوم: اندیشه های جان لاک بر اساس کتاب تحقیق در فهم انسانی

در ابتدای جلسه، موضوع چالش برانگیز جلسه قبل در خصوص نحوه اثبات خداوند توسط جان لاک مطرح شد. لاک در اثبات خداوند،  ادراک حسی را در نظر نمی گیرد و به کمک علم شهودی به اثبات خدا می پردازد و فهم شهودی را از درک حسی جدا می کند. اما برای فهم چگونگی  تصور از خداوند و هستی به حس نقش می دهد. در ادامه به جایگاه عقل در فلسفه لاک در مقابل حس پرداخته شد و سئوالاتی را در حوزه های دیگر در خصوص عقل مطرح کرد.

۹ نظر ۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۲:۰۲

معرفی از: طاهره رجبی

حساب علم دینی در « هندسه معرفت دینی».

بررسی انگاره علامه جوادی آملی

این مقاله به بررسی و نقد علم دینی و نسبت علم با دین و عقل  بر اساس  نظر آیت الله جوادی آملی می پردازد. در ابتدای مقاله، به باورهای  موجود  در مفهوم عقل و دین و نسبت میان عقل و دین پرداخته شده است. در این نسبت سه باور وجود دارد: 1- عقل در برابر دین نیست، بلکه در حیطه آن قرار دارد. 2- عقل در دین نقش کاشف دارد و واضع نیست. 3- عقل در تراز نقل و علوم عقلی در تراز علوم نقلی در خدمت دین هستند.

در ادامه  با ارائه گزاره های مختلف از  دیدگاه آیت الله جوادی آملی ، گستره علم دینی را در 4 محور تقسیم بندی می کند : 1- با توجه به اینکه متون دینی حاوی اصول همه یا اکثر دانش هاست، هر علم برگرفته از این متون علم دینی است. 2- هر علمی کاشف واقع باشد علم دینی است. 3- هر علمی که عمل ما را بهبود بخشد  حجت شرعی است و علم دینی است. 4- علم دانشمندان ملحد، اگر از جهان بینی الحادی جدا شود و در قالب جهان بینی الهی قرار گیرد، به علم دینی تبدیل می شود.

 سپس به نقد این دیدگاهها می پردازد. اساس نقد صورت گرفته، بر اساس تعاریف مختلف از دین  و نوع نگاه به دین است و در چگونگی ارتباط بین عقل و دین  نگاههای متفاوتی از علم دینی حاصل می شود. در دیدگاه آیت الله جوادی آملی عقل در سایه  دین قرار دارد و در دیدگاه دکتر باقری عقل و دین  از وجوهی از استقلال برخوردارند. هر کدام از این دیدگاهها اقتضائات خاص خودش را در حوزه های مختلف دارد.

این مقاله توسط دکتر خسرو باقری در سال 1392، در  شماره 69 کتاب نقد،  چاپ گردیده است.

دریافت. فایل مقاله

دریافت. تبیین نظریه «هندسه معرفت دینی» آیت الله جوادی آملی

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۲

استاد مرتضی مطهری درکتاب حق و باطل:
از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که:
چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی زند ...
اما وقتی قطار به راه می افتد سنگباران می شود...
این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم، دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است قابل احترام است.
تا ساکت است مورد تعظیم وتجلیل است، اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی کند، بلکه سنگ است که بطرف او پرتاب می شود و این نشانه یک جامعه مرده است ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که: متکلم هستند نه ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بی خبر تر.


۳ نظر ۰۸ آبان ۹۴ ، ۰۶:۰۰

دوستان سلام.


برنامه این هفته:

 

بخش اول: نکته اخلاقی - تربیتی 
موضوع: ادامه ویژگی های افراد اهل جبهه حق و دلالت های تربیتی آن
 بخش دوم: ادامه اندیشه های جان لاک
در این بخش، با توجه به مباحثی که هفته قبل در مورد تجربه گرایی لاک پیش آمد، مراجعه مجدد به کتاب «تحقیق در فهم بشری» جهت رفع ابهامات توصیه می شود.


۰ نظر ۰۷ آبان ۹۴ ، ۰۷:۱۵


معرفی از: علیمراد عناصری

تربیت و جامعه­ شناسی.

نوشته­ ی امیل دورکیم.

برگردان فریدون سرمد.

انتشارات کندوکاو. بهار 1391


این کتاب در بر دارنده ی چهار بخش است:1- تربیت، چیستی و نقش آن  2-چیستی و روش پداگوژی  3-پداگوژی و جامعه شناسی 4-تحول و نقش آموزش متوسطه در فرانسه، که در برگردان فارسی، از آن جا که این بخش تنها به کشور فرانسه مربوط بوده است، از آن چشم پوشی شده است.     

  نویسنده در این کتاب، در برابر بینش فردگرایانه ی پیشینیان خود، کانت، میل، اسپنسر و... درباره ی تربیت، واکنش نشان  داده و از تربیت، هم چون «امر بی نهایت اجتماعی» یاد و آن را «جامعه پذیری نسل جوان به مدد نسل بزرگ سال» تعریف می کند. برای دورکیم، مدرسه یک جهان کوچک اجتماعی است و جامعه را «آفرینش گر موجودی نوین در انسان» می داند

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۷:۳۲

تاریخ: 3 / 8/ 1394  یک­شنبه. ساعت 8تا 9:30

مکان : دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان

حاضرین: آقای دکتر نوروزی و خانم ها رضوی زاده، رجبی، عابدی، عسگری و خاقانی،

 

قسمت اول: نکته تربیتی

در این قسمت دکتر نوروزی به تکمیل ویژگی های حق طلبی و چگونگی ماندن در جبهه پرداختند و در این رابطه رعایت انصاف را به مولفه های ایجابی قبل اضافه کردند. بنا بر نگاه قران، یک مسلمان باید در همه مراحل زندگی انصاف را رعایت کرده و بدی دیگران او را از اعتدال گذر ندهد؛ چرا که چرخش و استحاله آدمی به سمت بدی ها کم کم و به مرور اتفاق میافتد و کوچک ترین گذر از مرز اعتدال میتواند اولین قدم برای گمراهی آدمی باشد؛ چنانچه شمر نیز در ابتدا جانباز جنگ صفین بود. در ادامه به صداقت به عنوان یکی از مصادیقی اشاره شد که لازم است به آن دقت بسیار شود. انسان علاوه بر اینکه لازم است با دیگران صداقت داشته باشد باید در قدم اول به خود دروغ نگوید، چرا که آدمی بسیار توجیه گر است و حتی در مواجهه با خود نیز به توجیه اشتباهاتش پرداخته و صداقت ندارد.

۰ نظر ۰۵ آبان ۹۴ ، ۰۰:۱۱


جهت کسب اطلاعات بیشتر به آدرس زیر مراجعه فرمایید:

http://congress.isuw.ac.ir/

۱ نظر ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۹:۵۹

در محضر خورشید عاشورا....


عبیدالله بن عتبه:

«نزد حسین بن علی(ع)بودم که علی بن حسین(ع)وارد شد. حسین(ع)، او را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایی!»

(بجارالانوار)


 امام سجاد(ع):

من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بربالینم آمد و فرمود: چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی; به هنگام گرفتاری جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک می خواهی؟ اودر جواب فرمود:(درباره آنچه پیش آمده)از خداوند سؤال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.

(بحار الانوار، ج 46، ص 67، ح 34.)


شخصی به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکی از فرزندان امام حسین(ع)به نام «جعفر» نزدش آموزش می دید. معلم جمله «الحمدلله رب العالمین » را به جعفر تعلیم داد. هنگامی که جعفر این جمله را برای پدر قرائت کرد، حضرت معلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حله... به اوهدیه داد. وقتی حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود: هدیه من برابر با تعلیم «الحمدلله رب العالمین » است. 

(حلیة الابرار، سید هاشم بحرانی، ج 1، ص 582.)

۱ نظر ۰۲ آبان ۹۴ ، ۰۷:۳۸

جمله ای از شهید آوینی:

"کربلا" به رفتن نیست

به شدن است( کربلایی شدن)

که اگر به رفتن بود!

شــــــــمر هم "کربلایی " است!


۴ نظر ۰۱ آبان ۹۴ ، ۰۶:۰۰