با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

معرفی مقاله

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ

بررسی تفسیر هایدگر از دیالکتیک افلاطون در «درسگفتار سوفسطایی افلاطون»

محمود نوالی،حسن فتحی، صدیقه موسی زاده نعلبند

نشریه علمی پژوهشی "تاریخ فلسفه"

تابستان 1393، شماره 17

تعداد صفحه: 25

دیالکتیک مفهومی بنیادین در اندیشه افلاطون و دارای معانی متکاملی است که بزعم افلاطون از طریق آن میتوان به تماشای حقیقت نشست. آنچه از محاورات افلاطون برمی آید این است که تفکر وی همیشه در راه است؛ در راه دستیابی به حقیقت. هر چند در برخی محاورات افلاطون از دیدار مثل سخن میگوید، امادر جاهای دیگر مدعی است که دیدار حقیقت فقط برای خدایان میسر است و بس و ما فقط میتوانیم دوستدار حقیقت و به بیان دیگر، در جستجو و در راه حقیقت باشیم. چنین به نظر میرسد که هایدگر در جستجوی حقیقت با افلاطون همرأی است؛ چرا که او هم فلسفه اش را در راه بودن  و در راه حقیقت بودن  میداند. روش پدیدارشناسی وی و اعتقاد به اینکه هر لحظه حقیقت به نحوی بر ما آشکار میشود و تعریفش از حقیقت به مثابه گواه همین مطلب است.

در واقع در عین حال که حقیقت از نظر هایدگر « آلئثیا » انکشافی است که برای انسان اصیل رخ میدهد و برای افلاطون نیز حقیقت در مواجهه عقلانی با مُثل یعنی دیدارها رخ میدهد و امری شهودی و کشفی است، انتقاد هایدگر بر این وجه از فلسفه افلاطون است که او متعّلق شهود را ذوات ثابت دانسته و دیالکتیک را که جریانی پویا و پایانناپذیر است در حد نیل شهودی به ذوات یا ایده ها پایان یافته و متوقف معرفی میکند؛ در حالی که حقیقت به مثابه انکشاف در نظر هایدگر جریانی پایان ناپذیر است. اساس این اختلاف در همین بیان معروف هایدگر است که افلاطون موجودها را به جای وجود قرار داده و تجّلی و ظهورهای مستمر و بیپایان وجود را با محصور کردن آن در قالبهای موجودات از آن سلب کرده است.به این ترتیب میبینیم که هایدگر مدعی است که دیالکتیک افلاطون رو بسوی مثل که همان حقیقت از دیدگاه افلاطون است دارد؛ حال چه به دیدار مثل دست یابد و چه دست نیابد، دچار موجودبینی میشود و نمیتواند به وجود دست یابد. بر این مبنا میبینیم که هایدگر یک فیلسوف مفسر است نه مورخ مفسر. در واقع او با گذشتگان آن میکند که ارسطو با گذشتگانش میکرد، یعنی مباحث گذشتگان را بنحوی تنظیم و تدوین میکند که در راستای و در خدمت اهداف خودش باشد. به همین جهت میتوان گفت که گزارش و نقدهای هایدگر از منظر فلسفه خودش هم راست و هم وارد است، ولی از غیر آن منظر نه راست و نه وارد است.

دریافت مقاله

۹۵/۰۸/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی