با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

یک سه شنبه، یک کتاب

سه شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

معرفی از: ساجده رضوی زاده

دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

مروری بر کتاب ِ «ترس و لرز» نوشته‌ی سورن کی یرکگور

کتاب ِ پرسش ها: در ستایش ِ ایمان ِ مردی به نام ابراهیم 

ترس و لرز. سورن کیرکگور. ترجمه عبدالکریم رشیدیان. تهران: نشر نی. چاپ ششم: 1386. 1650 نسخه. 173 صفحه.

فهرست: مقدمه /ترس و لرز: پیشگفتار/ سرآغاز/ مدیحه برای ابراهیم/ مسائل/ پیشگفتار/ مساله یکم/ مساله دوم/ مساله سوم/ پایان سخن/ یادداشت ها

کی یر کگور در کتاب ترس و لرز، رابطه فرد با امر واقع و رابطه او با زمان را مطرح می کند و پس از آن در پیوند این دو، پرسش درباره رابطه فرد با امر کلی را بیان می کند.

کی یرکگور می کوشد خصلت اصل لحظه نخست، لحظه آغازین را دریابد. او بیان می کند که چاره ای نیست جز فرا رفتن از احساس ها و حتی فرا رفتن از اراده، در نوردیدن محدوده های حلول و خطر کردن و دل به دریا زدن در حوزه مذهب به کمک گونه ای اراده تقدیس شده. و این چیزی است که ترس و لرز به ما می فهماند.

او از مفاهیمی چون تعلیق اخلاق و ایمان صحبت به میان می آورد.

کی یرکگور گرایش دارد تا اخلاقیت، تکافوی درون و برون، ادغام فرد در یک مجموعه، عقل تلقی شده به شیوه هگل و بالاخره کلیت را یکسان کند. کلیت ترجمه درون بوده است به زبان برون(کی یرکگور بعدها هگل را متهم می کند که یک اخلاق را تأسیس نکرده است، آن چه را که از اخلاق می فهمد به شیوه ای بسیار نزدیک به اندیشه هگل بیان می کند. او در کتاب ترس و لرز به روشنی علیه مکتب هگل موضع می گیرد).

او از توجیه یک عمل صحبت می کند و می گوید توجیه پس از عمل نمی آید بلکه بی واسطه است و یکسره فردی و آنی است. یکی از معتبرترین و عمیق ترین مفسران کگور، همانا«قاعده فردیت» است.( خودآئینی و دیگرآئینی وحدت می یابند)

فرد نمی تواند بداند که برگزیده است بلکه آن را در همان اضطرابش در مقابل این پرسش حس خواهد کرد. ترس و لرز تماماً پرسشی است از این گونه، پرسشی مضطربانه و یک نیایش. پس موءمن در مخاطره دائمی زندگی می کند‌؛ زیرا در اینجا نتیجه مهم نیست، بلکه فقط شیوه رسیدن به نتیجه مهم است و شیوه رسیدن به نتیجه همان اضطراب است. اضطراب یگانه تضمین است.

کی یرکگور کاری نمی کند جز این که منطقه وسیع ظلمانی را به ما نشان دهد.«عموماً از امر شیطانی چندان سخن گفته نمی شود در حالی که به ویژه در زمانه ما این حیطه نیازمند پژوهیده شدن است.» او بر این اندیشه اصرار می کند که از پارادوکس شیطانی جز با پارادوکس الهی نمی توان خارج شد.

در رابطه با ایمان مسألهکی یرکگور این است که باید با صداقت هرچه تمام تر مرزهای میان حیطه های گوناگون زندگی را مشخص کرد، باید با صداقت هرچه تمام تر زندگی کردن تا پایان با اعتقاد مذهبی را دید، در اعتقاد زندگی کرد و ایمان را که شرابی است مردافکن به چیز دیگری، به آب بی مزه عقلانیت هگلیان، مبدل نکرد. حرکت ایمان چیزی پیچیده و با واسطه است؛ ایمان در هم بافته ای است که در زمان جریان می یابد و روندی پیچیده است. ایمان شور اعظم است. ایمان نسبتی دوظرفیتی(چندظرفیتی)، با زمان دارد و مستلزم زمان است(ایمان رویدادی تاریخی است). ایمان بی واسطگی اکتساب شده و فتح شده است. ایمان یک معجزه است و چیزی ساکن نیست.

می توانیم کل شرح کی یرکگور را، اگر آن را همچون نیایشی بگیریم، به زبان حقیقی اش ترجمه کنیم.کی یرکگور می گوید: ای کاش می توانستم شیطانی نباشم. باشد که خداوند به من اجازه دهد اندیشه ام از بی واسطگی پخته را تحقق بخشم؛ زمان را برایم متوقف کند و ناممکن را ممکن سازد، یعنی این دختر، همانگونه که اول بار او را دیدم همان باشدکه به همسری خود در می آورم؛ و خودم همان بمانم که بوده ام، آن قدر جوان که پس از ترک بخواهم، آن قدر جوان که مدام طراوت لحظه نخست را بازیابم، که همیشه در خودم همان شدت را برای انجام این حرکت تکرار حفظ کنم، این حرکت آغاز مجدد و تصدیق مجدد که به برکت آن زمین کهن و آسمان کهن به صورت آسمانی نو و زمینی نو دوباره متولد می شوند. باشد که خداوند جهان متناهی و زمان را با غنایی افزون تر به من بازگرداند؛ که نبردم با زمان به پیروزیم ختم گردد.

کتاب ترس و لرز کوششی است بی ثمر برای آری گفتن به واقعیت، با عبور از خداوند، برای وادار ساختن لطف الهی به ایفای همان نقش در حوزه اخلاق که الهام نزد مالبرانش در حوزه متافیزیک بازی می کند.کی یرکگور می گوید: «من نمی توانم به نیروی خودم کمترین چیزی از جهان محدود به دست آورم.»

کی یرکگور ترس و لرز را بهترین کتاب خود می‌دانست؛ او می‌گفت این کتاب برای جاودانه‌کردن نام من کافی است. «دیالکتیک تغزلی» او، هنر او در وادارساختن ما به حس‌کردن خصلت‌های ویژه‌ی این قلمرو مذهب... هرگز چنین ژرف بر ما تأثیر ننهاده است، و نیز هرگز... روایتش تا این حد با شخصی‌ترین جدال‌هایش در پیوند نبوده است. اما همیشه نمی‌توان به‌آسانی اندیشه‌ی کی یرکگور را در ورای اندیشه‌ی یوهانس دوسلنتیو... به تمامی به‌چنگ آورد. به گفته‌ی هیرش این دشوارترین اثر کیرکگور است که در آن بیش از هر اثر دیگر به هر وسیله‌ای در سرگردان‌کردن خواننده کوشیده است.(ژان وال)

* * *

«اگر کسی به سوی من آید و از پدرش، مادرش، زنش، فرزندان اش، برادراش، خواهرانش و حتی از زندگی خودش نفرت نداشته باشد مرید من نتواند بود.»

برگرفته از انجیل لوقا. صفحه ی 99 کتاب

در سال ِ 1842، رابطه ی مردی با نامزد خود بهم می خورد، مرد سرگشته، با این وجود که اصل مسئله کنار رفته است، هنوز در یک دوگانه گی گرفتار است: یک دوگانه گی (پارادوکس) که او را در خود، تا پایان عمر گرفتار خویش نگه داشت؛ دوگانه گی قدم برداشتن و گرفتن تصمیمی بزرگ. تصمیمی که زندگی ِ انسان را تا پایان ِ عمر تحت الشعاع خود قرار می دهد. این مرد، بعدها یکی از مهم ترین کتاب های خود را تحت تاثیر اتفاقی که برایش افتاده بود، در ستایش مردی نوشت که توانسته بود بر چنین پارادوکسی فائق آید و به خاطر تصمیم اش، در تمام زمان ها جاودان شده است: ابراهیم خلیل، که پسر خود را به قربانگاه می برد، او را زیر پای خود، به قصد قربانی شدن، خنجر بر گردن می کشد. اما خدای، گوسفندی را به جای پسرش می فرستد تا به خدا هدیه شود. «ترس و لرز» یا نام کامل آن، «ترس و لرز، غزل دیالکتیک،» کتابی که این مرد، سورن کیرکگور می نویسد، در قرن بعدی، با ظهور مردانی چون ژان پل سارتر و آلبر کامو، جایگاه خود را در جهان پیدا می کند، وقتی که فلسفه ی اگزیستیالیسم، نقش انسان در زندگی و مسئله ی انتخاب را بررسی می کند. سورن کیرکگور، فیلسوف ِ شهیر دانمارکی، مردی بود که اندیشه هایش، جهان را تا سال ها پس از عبور او از این دنیا، در یافتن پاسخی برای سوال هایش، درمانده نگه داشته بود.

* * *

یوهانس دو سلینتیو، یکی از نام های مستعار ِ کیرکگور بود که بر پای پیشگفتار کتاب امضا زده است، پیشگفتاری که از همان ابتدا خواننده را در سیلابی از سوال ها، ابهام ها و فرضیه ها غرق می کند، کیرکگور کار خود را خوب بلد است، چهار صفحه به ایجاز نوشته تا خواننده ی خود را به سرآغاز کتاب برساند، جایی که داستان مردی تعریف می شود که در کودکی داستان ِ زیبای ِ آزمایش ِ ابراهیم را شنیده بود:

«و خداوند ابراهیم را امتحان کرد و به او گفت اسحاق، یگانه فرزندت را که دوستش می داری برگیر و به وادی موریه برو، و در آنجا او را بر فراز کوهی که به تو نشان خواهم داد به قربانی بسوزان.»

داستان ابراهیم را از زبان راوی می شنویم، روایتی داستانی و همراه با توضیحات در مورد مردی که از سوی خدا (یا شیطان؟) مامور شده تا عزیزترین دارایی اش (پسرش) فدا کند. می تواند؟ توان اش را دارد؟

* * *

«اگر هیچ آگاهی ابدی در انسان نبود، اگر در بنیاد همه چیز تنها نیروی وحشی جوشانی نهفته بود که با پیچ و تاب در هیجانات ِ ظلمانی هر چیز بزرگ و هر چیز بی مقدار را خلق می کرد، اگر در بنیاد همه چیز خلائی بی انتها و سیری ناپذیر پنهان بود زندگی جز نومیدی چه بود؟»

تاریخ و کتاب مقدس به ما می گویند که ابراهیم بر تردید خود غلبه کرد و توانست قدم بزرگی بردارد: به قربانگاه برود و با دست ِ خویش، فرزند خویش را بر خاک بیافکند. چاقو بکشد. اما داستان به سادگی همان چند جمله ای است که در کتاب مقدس می خوانیم؟ سورن کیرکگور در این مورد شک دارد، او سعی دارد به داستان ابراهیم نزدیک شود، صرفا نزدیک شود، چون او بار ها در کتاب خود تاکید می کند که نمی تواند ابراهیم را بفهمد. با این حال داستان ابراهیم از بزرگ ترین رویداد های بشری است. «زیرا آن کس که با جهان ستیز کرد با چیرگی بر جهان بزرگ شد، و آن کس که با خویشتن نبرد کرد، با چیرگی بر خویشتن بزرگ شد، اما آن کس که با خدا زورآزمایی کرد، از همه بزرگ تر بود.»

تمام حرف هایی که کیرکگور تا پنجاهمین صفحه ی کتاب می زند، صرفا طرح مسئله است. برای نزدیک شدن به سوال هایی که ذهن فیلسوف ِ ما را پر کرده اند. سوال هایی که کتاب ِ «ترس و لرز» برای آن ها نوشته شده است. این چنین است که به بخش «مسائل» می رسیم و باز هم یک پیشگفتار دیگر رو به روی مان، کیرکگور وسواس گونه سعی دارد ذهن خواننده ی خود را هم آماده و در عین حال درگیر با مسئله ی ابراهیم نگه دارد تا هم بتواند آن چیزی که از این ماجرا فهمیده را بیان کند، هم همراه با داستان هایی که در کنار ماجرای ابراهیم می آورد، بتواند دنیا را آن گونه که درک کرده توصیف کند و با تمام این مسائل، سوال های خود را هم بپرسد. کتاب ِ «ترس و لرز» در حقیقت یک روایت کوتاه فلسفی نیست، متنی است موجز و خلاصه از جهان بشریت، که در آن هنوز انسان ها رودررو با تردیدهای ابراهیمی هستند.

«من نمی توانم ابراهیم را درک کنم، به یک معنا تنها چیزی که می توانم از او بیاموزم حیرانی است. اگر مردمان گمان می کنند که با ملاحظه پایان داستان می توانند به سرای ایمان وارد شوند، در اشتباه اند ... زیرا عصر ما به ایمان و معجزه آن در تبدیل آب به شراب بسنده نمی کند، بلکه فراتر می رود و شراب را به آب مبدل می کند.»

* * *

آزمون، وسوسه، اضطراب، پریشانی، پارادوکس، در حقیقت زندگی روزمره هراسان، مسائلی که در هر لحظه با آن روبه رو هستیم (آدم هایی مثل سارتر بعد ها نام «انتخاب» را بر روی آن گذاشتند) و درگیرشان می شویم. کیرکگور در اولین سوال فلسفی خود، می خواهد به این موارد نزدیک شود. داستان ابراهیم کمک می کند تا بتواند چارچوبی برای پرسش ها و بحث هایش بسازد.

«اگر بگوییم هر تکلیفی در اصل تکلیفی در مقابل خداست؛ اما اگر نتوانیم چیزی بیش از این بگوییم در واقع در عین حال گفته ایم که هیچ تکلیفی در برابر خدا نداریم.»

پارادوکس ایمان و رابطه ی انسان با خدا، وظایف اش و جایگاه و حقوق اش، و مسئله ی وسوسه، گناه، عشق و نفرت در دومین مساله ی کیرکگور رودرروی خواننده قرار می گیرند و این ها دومین بخش ِ اصلی ِ کتاب را می سازند.

زیباشناسی، اخلاق، ایمان و خدا و مسئله ی مهم عشق. رابطه ی انسان ها (و دو انسان) با همدیگر. و سکوت. و پنهان کاری. و این سوال اساسی که آیا باید به حرف آیم؟ و این سوال که، آیا شنونده ای هست؟ و مساله ی شعر. و چند داستان ِ اسطوره ای برای روشن شدن این مسائل. کیرکگور در عین اینکه به اصلی ترین سوال های خود رسیده است (عشق از هم گسیخته ی او عامل اصلی نوشته شدن این کتاب شهیر ِ فلسفه بود،) در همان زمان خود را برای به پایان بردن کتاب آماده می کند: نتیجه گیری ها کم کم در میان کتاب ظاهر می شوند.

* * *

کتاب ِ 173 صفحه ای سورن کیرکگور را می توان به سادگی «کتاب پرسش ها» نام نهاد. مثل هر فیلسوف دیگری، مرد ما هم از میان ِ اضطراب ها، آشفتگی ها و پارادوکس های درونی اش سربرآورده تا دنیا را آن گونه که دیده است توصیف کند و در این توصیف، تصویری تازه از جهان، به خواننده ی خود هدیه دهد.

با وجود اینکه کتاب ِ «ترس و لرز» یک نمونه ی کلاسیک از یک اثر مهم فلسفی است و بیش از یک قرن از انتشار آن می گذرد، هنوز تازه است. هنوز لبریز از مسائلی است که برای خواننده ی امروزی، می تواند جذاب باشد. البته یک پیش شرط برای درک اولیه ی کتاب لازم است: بتوانی مساله خدا و ایمان را بفهمی (نه الزاما به آن معتقد باشی.) تا کتاب را اساسا بتوانی بخوانی. اگر سوال خدا، ایمان و رابطه ی آن با زندگی در ذهن خواننده باشد، «ترس و لرز» کتاب لذت بخشی است. مگر نه، خواننده از همان ابتدا به جبهه گیری در برابر کتاب می پردازد و کتاب، به جای درک شدن، به صحنه ی نبردی بی حاصل بدل می شود، که شاید هدف واقعی کیرکگور هم همین باشد.


دریافت
عنوان: ترس و لرز

۹۴/۰۹/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی