با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

یک سه شنبه یک کتاب

سه شنبه, ۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ق.ظ
معرفی از: مریم خاقانی
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان



شرح مراتب طهارت

نویسنده : داود صمدی‌آملی

محل نشر: قم

تاریخ نشر: 81

تعداد صفحه: 380

آنگاه که انسان چشم و دل از خارج فرو بسته و نظری به اندرون خویش داشته باشد خود را حقیقت بوالعجبی مشاهده کند که افعال و آثار بسیار شگفت آوری از آن صادر است. به راستی این چه حقیقتی است که در میان انواع اربعه موجودات حائز بیشترین و کاملترین کمالات بوده و انواع ثلاثة مادون را برای رسیدن به اهداف خویش به استخدام در آورده است؟!


دریافت فایل کتاب
حجم: 5.75 مگابایت


اگر حقیقتِ این سؤال که اعضاء و جوارح آدمی چگونه بدین استواری و آراستگی، در غایت حکمت و متانت، در منتهای ارتباط و پیوستگی قرار گرفته اند، برای فرد ظهور کند، چنان حیرت و دهشتی عارض بر فرد می شود که زبان از وصف آن و قلم از نگاشتن آن ناتوان است. گویا که اساس خلقت آدم و عالم بر آن است که انسان در چنین لحظه ای فرو رفته و دیده ای عقلی به ظاهر و باطن خویش اندازد.

لذا ما نیز بر آن شدیم که نظری عمیق تر بر احوال و افعال انسانی خود افکنده و حقیقت نفسانی خویش را مورد شناخت بیشتر قرار دهیم.

پس گوییم که در انسان قوای بسیار در کارند که هر یک را مطابق فعلش در هر زبان نامی نهاده اند و به وصفی ستوده اند

کتاب حاضر از کتاب های ناب در زمینه­ی طهارت نفس است که توصیه­ی مؤکد به خواندن آن شده است. نویسنده­ی کتاب شرحی بر سخنان علامه­ی عارف حسن زاده آملی به رشته ی سخن در آورده و مریدان آن را ثبت و ضبط نموده­اند. جلد اول این کتاب که در این مجال به معرفی آن پرداخته شده است، شامل سی و یک جلسه سخنرانی استاد صمدی آملی است که مراتب طهارت را به زبانی شیوا و در عین حال عرفانی توصیف نموده­اند. جذابیت بحث به قدری است که هر خواننده­ی ذوقی را پایبند نوشیدن از سفره­ی کرم الهی می­نماید. و به سبب اهمیت بحث بر آنم تا ان شاء الله در اسرع وقت به معرفی جلد دوم بپردازم.

به عقیده­ی نویسنده همه­ی مراتب طهارت به فنای در توحید افعالی و صفاتی و ذاتی منتهی می شود و موجب نیل به تجلی اسما و صفاتی می گردد و نهایت مرتبه طهارت همین است که به سخن پیامبر ص،  مسحه ای از علم الهی و قبسی از نور مشکوة رسالت و نفحه ای از شمیم ریاض امامت است!

مجلس اول پیرامون طهارت ظاهر و فقهیه و حقیقت نورانی وضو است. نویسنده در این بحث معتقد است تاریکی حق ملاقات با روشنی را ندارد(یعنی انسان به واسطه­ی مواجهه با دنیا تیره می گردد و وضو غبار از روح و جسم انسان می زداید و به میزان طهارتی که انسان از وضو دریافت می کند می­تواند حقیقت نماز را درک کند).

مجلس دوم در مورد مراتب بالاتری از طهارت است که به واسطه­ی حقیقت وضو در انسان ایجاد می گردد. از اثرات این حقیقت، می توان به طهارت از آلودگی قهری در محیط (به دلیل آلودگی انسان در مواجهه با دنیا و آلودگی های دنیوی)، محو اثرات تکوینی آلودگی(اثر وضعی وارداتی که انسان ناخواسته روح و جسم خود را به واسطه­ی آن آلوده نموده)، حفظ حالات روحی (حفظ حالات روحانی انسان از نمازی تا نماز بعدی) ، دل را حرم الله قرار دادن (القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله)، و اثری که وضو در افعال روزمره دارد(وضو در حین کار به مثابه تطهیر در عمل) اشاره نمود.

مجلس سوم شامل موضوعاتی از قبیل: تاثیر ظاهر و باطن عالم بر یکدیگر، تفاوت بین مال و روزی، از مال سوال می شود یا از روزی، بدن معیاری برای تنظیم روزی ظاهری است، نقش طهارت در تنظیم رزق، عدم ورود آلودگی در نظام عالم؛ می باشد.

مجلس چهارم و پنجم به طهارت ظاهری و بدنی، طهارت حواس از جمله زبان، چشم، اعتدال در امور عملی، طهارت هنگام انعقاد نطفه اشاره شده است، که مفاد این جلسات نقش مهمی در سیر و سلوک الی الله خواهد داشت.

مجلس ششم شروع مسیر را گوشزد نموده و به طهارت قوای عملیه نفس، تقدم فقه بر تهذیب اخلاق، ظهور طهارت در بدن و شکل گرفتن ملکه ی تسلیم در نفس اشاره می کند.

مجلس هفتم به بحث پیرامون طهارت باطنی که شروع آن با طهارت خیال میسر است و اینکه کنترل کردن قوه­­ی خیال از دوران کودکی باید شکل بگیرد، می پردازد.

در مورد طهارت قوه­ی خیال، که آن را کلید طلایی در پیمودن مسیر قرب الی الله تلقی می کند، گام هایی چون طهارت قوه ی خیال از اعتقادات باطل و گمان های ناروا، انگیزه های تطهیر قوه خیال، سهولت تطهیر قوه خیال در برخی انسان ها و بصیرتی که بعد از تطهیر قوه خیال در بعضی از انسان ها ایجاد می شود؛ در مجلس هشتم بحث شده است.

در گفتار نهم و دهم قوه خیال را تجلیگاه قوه عاقله در نفس می داند، نقش استاد در تطهیر قوه خیال و احادیث برزخیه (خوابهای شخص و تاثیراتی که تطهیر قوه خیال بر کیفیت خواب های شخص می گذارد) آمده است.

در بحث یازدهم به موضوعاتی چون تاثیر طهارت بر فزونی رزق،  انگیزه صحیح بر انجام کار نیک اشاره شده است.

بحث دوازدهم پیرامون جامعه ی خیالی و جامعه ی عقلی است. نویسنده در این بحش روزمرگی انسان اعم از دوستیها، دشمنی ها، کسب کردنها و معاشرتها را در معرض آسیب های ناشی از عدم تطهیر قوه ی خیال می بیند. اگر دوستی های بر پایه مبانی عقلانی شکل بگیرد پایدارتر خواهد ماند. اختلافات بین زوجین دقیقا به دلیل عدم تطهیر قوه ی خیال از جانب یک از آنها و چه بسا هردوی آنان است. هرجا جنگ و نزاعی صورت گیرد پای قوه ی خیال در کار است. به عقیده ی نویسنده فقط یک جامعه است که  می تواند انسانی باشد و آن جامعه ای است که بر اساس عقل الهی استوار باشد. یکی از راه های تشخیص میزان عقل گرایی انسان از قوه ی خیال، خوابهایی است که می بیند، به میزان پراکندگی خوابها، انسان تجلی افکار و خیالات غیر عقلانی خویش را در خواب دیده است و باید سعی در تطهیر قوه ی خیال نماید. خواب تلویزیون نفس ناطقه ی انسان است.

بحث سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم در مورد ضرورت تسخیر قوه خیال توسط قوه عاقله است. به واسطه تفکر در نظام عالم است که قوه ی خیال تطهیر می شود. پاک سازی اعتقادات از افکار عامه و واهی مقدمه ی این تطهیر است. تفکر در مراحل بعدی موجبات کشف اسرار را فراهم می آورد. موجودات عالم اسرار انسان های اولین و آخرین و موجودات دیگر را ضبط می کنند و در اختیار محرمان خود قرار می دهند.

بحث شانزدهم در مورد اقسام طهارت باطنی است. بعد از قوه ی خیال نوبت به طهارت قوه ی ذهن، قوه ی عاقله و سپس قلب و بعد از آن انسان به مراتب عالی کشف و شهود و در مقام روح قرار می گیرد که حد اعلای مقام انسانی را حقیقت انسانی یا سر انسانی می دانند که در این مرحله از تطهیر انسان به مقام توحید صمدی می رسد. تطهیر ذهن مشکل ترین مرحله از مراحل تطهیر باطن است. طهارت عقل از تقیید به نتایج افکار در آنچه که اختصاص به معرفت حق و... است.

بحث هفدهم و هجدهم و نوزدهم و بیستم در مورد طهارت قلب است. قلب انسان به حالاتی منعطف است که مدام در حال دگرگونی است. و این حالت دگرگونی در صورتی که موجب تشتت شود موجب سلب اراده می شود. حالات عارفان بسیار منوط به احوال دل ایشان است چرا که در مراتب عرفان، عارف سعی در مسخر شدن دلش توسط حق تعالی دارد. عارفان همانانند که در قرآن به مقام عندیت حق بودنشان اشاره شده است. طهارت قلب مستلزم حاکمیت وحدت در قلب است(القلب حرم الله و لا تسکن فی حرم الله غیر الله). توحد با تعلق هیچ گونه سازگاری ندارد.

در بحث بیست و یکم به دلیل اهمیت قوه ی خیال مجددا به این بحث اشاره شده است و آفات عدم تطهیر این قوه ذکر گردیده است. در صورتی که این قوه تطهیر نگردد ممکن است موجبات رهزنی در فهم آیات قرانی و دیگر مسائل علمی و عملی را فراهم می آورد.

بحث بیست و دوم قوه ی خیال اهمیت بسزایی دارد چرا که واسطه بین معانی و تصویراتی است که در عالم عینیت ایجاد می کند. در واقع خیال، معانی که قوه ی عقل به ذهن رسانده است را به عینیت ها تصویر سازی می کند فلذا عدم تطهیر این قوه موجب اشتباهاتی در تصویرسازی معانی می گردد.

مرحله ی بعدی تطهیر روح است. در مرتبه ی روح، انسان حتی خود را نیز نباید ببیند و حظی از کشف و شهود مرتبه قلب نیز برای سالک الی الله مجاز نیست چرا که در این مرتبه آن قدر ارزش انسانی والاست که جز خدا نمی بیند و هرگونه ثنویت و تثلیثی برایش چون آفت راه خواهد بود. در این مرحله حتی سالک هیچ گونه طلبی از یار نمی کند چرا که طلب کردن یعنی استقلالی برای خود قائل شدن و این خلاف مرتبه ی روح است.

در مرتبه ی طهارت روح از هرچه غیر از اوست، نویسنده غایت سلوک را در رسیدن به درک توحید صمدی حضرت حق است و این میسر نمی شود مگر با درک عمق عجز و فقر انسان در برابر پروردگار به میزانی که اثری از وجود خودش حس نکند و سراسر، رنگ و بوی خدایی بگیرد(صبغة الله...). توحید صمدی در برابر توحید عددی است. سالک در اول مسیر گمان می کند منظور از توحید، بلا شریک بودن خدا و یکتا بودن پروردگار است، درست است که این مرتبه ای از توحید است ولی به میزانی که مرتبه ی تطهیر سالک بالا رود درک عمیق تری از عجز خود در برابر خداوند می بیند به حدی که حائلی میان خود و خدایش حس نمی کند...

موضوعات مطرح شده به زبانی روان چنان ذهن مخاطب را از هیاهوی دنیا به آرامش روحی و معنوی سوق می دهد که هر انسانی با فطرت پاک خود و گوش جان سپردن به هم کلامی دل با نویسنده از شهد گوارای عرفانی که عارف بزرگوار و ریاضی دان فاخر، علامه حسن زاده آملی جرعه جرعه می­نوشد و دل پیوسته بر گفتار پاک و شرح عابدانه­ی استاد صمدی آملی می­زند مهر تایید می زند.

و من الله التوفیق...

 

 


۹۴/۰۹/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی