با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

جمعی از دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه اصفهان

با فلسفه تا تربیت

«با دانشجو فراتر از درس کار کنید. با او ارتباط برقرار کنید؛ او را وادار به کار کنید و زمینه‌های تحقیقی را با او در میان بگذارید. مذاکره علمی بین استاد و دانشجو مطلب بسیار مهمّی است.» مقام معظم رهبری۱۳۸۱/۰۸/۲۲


قراری است بین اساتید و دانشجویان.
اینجا،محلی برای تفکر،تحقیق وتبادل نظرآزاد.
از ابتدای فلسفه تا اوج تربیت.
قرار ما اینجاست...

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۱۹:۵۳ - Fatih Emlak
    teşekkür
  • ۳۰ آبان ۹۶، ۰۸:۰۴ - پوریا قلعه
    ممنون

قرار جمعه ها

جمعه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ق.ظ


لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ 

لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا  (احزاب/21)

مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می ‏کنند.





شخصی می آید در کوچه جلوی پیامبر (ص) را می گیرد، مدعی می شود، که من از تو طلبکارم. طلب مرا الان باید بدهی. پیغمبر(ص) می گوید: اولا تو از من طلبکار نیستی و بی خود ادعا می کنی و ثانیا الان پول همراهم نیست. اجازه بده بروم. می گوید: یک قدم نمی گذارم آن طرف بروی. ( پیغمبر(ص) هم می خواهد برود در نماز شرکت کند.) همین جا باید پول من را بدهی و دین مرا بپردازی. هر چه پیغمبر (ص) با او نرمش نشان می دهد، او بیشتر خشونت می ورزد تا آنجا که با پیغمبر گلاویز می شود و ردای پیغمبر را لوله می کند، دور گردن ایشان می پیچد و می کشد که اثر قرمزی اش در گردن پیغمبر ظاهر می شود. مسلمین می آیند که چرا پیغمبر دیر کرد، می بینند یک یهودی چنین ادعایی دارد.می خواهند خشونت کنند، پیغمبر می گوید: کاری نداشته باشید، من خودم می دانم با رفیقم چه کنم. آنقدر نرمش نشان می دهد که یهودی همان جا می گوید:

«أشْهَدُ أنْ لا الهَ الّا اللَّه و أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه»

و یهودی می گوید: تو با چنین قدرتی، این همه تحمل نشان می دهی؟! این تحمل یک فرد عادی نیست، پیغمبرانه است.

..........

ظاهرا در فتح مکه است که زنی از اشراف قریش  دزدی کرده است. به حکم قانون اسلام دست دزد باید بریده شود. وقتی قضیه ثابت و مسلم شد و زن اقرار کرد که دزدی کرده ام. می بایست حکم درباره او اجرا می شد. اینجا بود که توصیه ها و وساطتها شروع شد. یکی گفت: یا رسول الله! اگر می شود از مجازات صرف نظر کنید، این زن دختر فلان شخص است که می دانید چقدر محترم است، آبروی یک فامیل محترم از بین می رود. پدرش آمد، برادرش آمد، دیگری آمد که آبروی یک فامیل محترم از بین می رود. هر چه گفتند، فرمودند: محال و ممتنع است. آیا می گویید من قانون اسلام را معطل کنم؟! اگر همین زن یک زن بی کس می بود و وابسته به یک فامیل اشرافی نمی بود، همه شما می گفتید بله دزد است، باید مجازات بشود.آفتابه دزد مجازات بشود. یک فقیر که به علت فقرش مثلا دزدی کرده مجازات بشود ولی این زن به دلیل اینکه وابسته به اشراف قریش است و به قول شما آبروی یک فامیل اشرافی از بین می رود مجازات نشود؟!قانون خدا تعطیل بردار نیست.

مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص 207، چ87

۹۴/۰۲/۲۵

نظرات  (۳)

تو مرا مبعوث میخواهی،برانگیخته!رسول اقلیم کوچک خودم.

و باز من میگریزم،از تمام آنچه مرا به نام تو میخواند.من میترسم.من از لرزش بعد از فرود واژه میترسم.

از اینکه دیگر نگذاری لای جامه های به خود پیچیده ام  بمانم.از اینکه بخواهی برخیزم.من میخواهم بخوایم،لای لایه هایم.من از برخاستن میترسم.

تو مرا مبعوث میخواهی بر انگیخته،رسول اقلیم کوچک خودم.

 

از حرا فرو آمد،به خانه رفت.گفت:"برد بیاورید تا خود را بپوشانم".میلرزید و میلرزید.چنان که بید در باد.باز صدایش کردی:"ای جامه به خود پیچیده!برخیز!".

 

خداوندا،خدایا!مرا هشیار کن بر رسالتم.بر آن یگانه قصدی که مرا    "مرا " در پی آن افریدی.

و توانایم کن بر گامهایی استوار در مسیر رسالتم.

سلام.
استاد گرامی و دوستان عزیر!
عیدتون مبارک.
سلام عیدتون مبارک محمدی باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی